در احادیث اسلامی، از پنج نشانه حتمی ظهور (یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء) به صورت ویژه و مستقل سخن به میان آمده است. اهمیت این پنج نشانه را می توان هم از تعدد روایات مربوط به آن ها و هم از جداسازی و بیان این نشانه ها به شکل مستقل دریافت. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسنادش از امام صادق علیه السلام در حدیث معتبر[2] نقل کرده است:
بن باز (عالم و مفتی مشهور وهابی): خداوند دو چشم دارد نه بیشتر
بن باز در سخنانی عجیب که برخاسته از اندیشهها و اعتقادات وهابیت و سلفیت در مباحث توحید میباشد، معتقد است خداوند دو چشم دارد!
از بن باز سوال شد که:
آیا حدیث "إن ربکم لیس بأعور" بر این دلالت می کند که خداوند دو چشم دارد؟
جواب: بله.
از بن باز سؤال شد:
آیا تعداد بیشتر ثابت شده است؟
جواب: خیر، بلکه دو چشم.
مسائل الإمام ابن باز (المجموعة الثانیة)، ص 10 ط دار التدمریة.
این در حالیست که خداوند در قرآن کریم میفرماید:
لیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ [سوره مبارکه شوری، آیه 11] (هیچ چیز همانند او نیست)
چرا خداوند متعال برای مردم روزه را واجب کرده است؟
حضرت ابا الحسن على بن موسى الرّضا علیهما السّلام می فرمایند:
روزه به منظور اسرار و عللى بر بندگان واجب شده از جمله: بدین وسیله انسان به درد و الم گرسنگى و تشنگى آگاه شده در نتیجه خاضع و آرام و مأجور و شکیبا گردیده و بدین ترتیب به شدائد و سختى هاى آخرت پى خواهد برد.
و نیز روزه سبب مىشود که شخص شهوتش شکسته و ضعیف گردد.
روزه واعظى است در دنیا که انسان را بر مقدار نیاز و احتیاج بندگان در دنیا و آخرت آگاه مى نماید.
حضرت ابا عبد اللَّه (علیه السّلام) راجع به علّت روزه فرمودند: علّت تشریع روزه و وجوب آن این است که به واسطه آن فقیر و غنى با هم مساوى مى گردند.
و توضیح آن این است که: غنى هیچ گاه درد و الم گرسنگى را حسّ نمى کند تا به فقیر ترحّم نماید چه آنکه وى هر گاه هر چیزى را که اراده کند بر آن دست مى یابد لذا حق تعالى خواست بین مخلوقات، اغنیاء و فقراء آنها تساوى بر قرار نموده و همان طورى که فقراء گرسنگى را لمس مى کند اغنیاء نیز درد جوع و گرسنگى را بیابند تا بر ضعفاء رقّت و ترحّم نمایند از این رو روزه را واجب فرمود.
منبع:
ابن بابویه، محمد بن على، علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1380ش.
سوریه در علائم آخرالزمان و حدیث
جرقه آخرالزمان و پایان تاریخ سیاه، از منطقه شام و کشور سوریه زده می شود و آتش آن به سرعت شرق و غرب عالم را در می نوردد و خبر بزرگ آغاز عصر جدید اعلام می شود. خاورمیانه و حضور کشورهایی چون ایران، عراق، سوریه، حجاز، اردن، مصر، ترکیه و فلسطین در آن، در طول تاریخ، منشا حوادث و تحولات مهمی در دنیا بوده و مرکز بیشتر حوادث آخرالزمانی نیز خواهد بود. مهم ترین این حوادث، حوادث "قبل از خروج سفیانی" و نیز "خروج سفیانی" است که براساس نصوص و احادیث معتبر، نقطه آغازین تحولات منجر به ظهور، خروج سفیانی از شامات و تسلط او بر سوریه، خواهد بود.
یهود و شهادت امام حسین
در این مقاله بر آنیم تا مستندات مربوط به نقش یهودیان در حادثه عاشورا و شهادت امام حسین (ع) و صحنهگردانی این فاجعه توسط آنان را ارائه دهیم.
1. اینکه یهودیان بهدنبال ترور خاندان نبوت صلوات الله علیهم اجمعین از جمله امام حسین علیهالسلام بودهاند را میتوان از این حدیث شریف نبوی که در دوران خردسالی حسنین علیهماالسلام ایراد شده است فهمید:
فَإِنِّی خَائِفٌ عَلَیْهِمَا مِنْ کَیْدِ الْیَهُود.
من از مکر یهود نسبت به فرزندانم حسن و حسین بیمناکم. (فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیهالسلام، ص32 و بحارالانوار، ج43، ص313)
2. در یکی از زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام با سند معتبر چنین میخوانیم:
سندیت مسجد جمکران
جمکران و دستور مستقیم حضرت حجت سلام الله علیه
آن چه مسلم است، این است که این مسجد، بیش از یکهزار سال پیش به فرمان حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، در بیداری - نه در خواب - تاسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلیگاه حضرت صاحب الزمان علیه السلام بوده است .
علامهی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفای 1320 هجری) در کتاب ارزشمند « نجم ثاقب »- که به فرمان میرزای بزرگ، آن را تالیف کرد و میرزای شیرازی، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان کرد و نوشت: «برای تصحیح عقیدهی خود، به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعان انوار هدایتش، به سر منزل یقین و ایمان برسند» [1] ) تاریخچهی تاسیس مسجد مقدس جمکران را به شرح زیر آورده است
کرامتی از امام جواد سلام الله علیه
محمد بن میمون می گوید : به همراه امام رضاسلام الله علیه در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم .امام رضاسلام الله علیه تبسمی کرد و نامه ای نوشت . به مدینه رفتم در حالیکه چشم هایم به دردی مبتلا بود . به درب خانه امام جواد سلام الله علیه رفتم، نامه را تحویل دادم . «موفق» غلام امام گفت : سر نامه را بگشا و در پیش روی امام قرار ده . این کار را کردم، آنگاه حضرت جواد سلام الله علیه فرمود : ای محمد وضعیت چشمت چگونه است؟ عرض کردم یا بن رسول الله، همان گونه که مشاهده می فرمایید بیمار است و نورش رفته است .
حضرت جواد سلام الله علیه دستش را دراز کرد، بر چشمم کشید ، بینایی ام چون سالم ترین زمانش گشت . دستها و پاهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم که بینایی ام را بازیافته بودم و این در زمانی بود که سن حضرت سه سال بود.
باستانشناسان بقایاى محل سکونت قوم لوط را در اردن فعلى کشف کردهاند، لذا مىتوان گفت قوم آن حضرت در مؤتفکات (مکانى که هماینک اردن نامیده مىشود) سکونت داشتهاند.
چکیده
یکى از پیامبران الهى که ماجراى او و قومش به تفصیل در قرآن کریم بیان شده، حضرت لوط(علیه السلام) استکه به گفتة صاحبنظران، خویشاوندى ایشان با حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیز قطعى و مسجل است. داستانحضرت لوط(علیه السلام) با اختلاف قابل توجهى در تورات نیز به چشم مىخورد که قطعات زیادى از آن جعلى ودور از شأن این پیامبر عظیمالشأن است.
همه جا امیری حتی در وادی اعداد
یکی از ریاضی دانان یهودی که از علم و دانش امام علی (ع) شنیده بود با خود گفت چگونه ممکن است که شخصی در همه زمینه ها استاد باشد. تصمیم گرفت تا سوالی طرح کند تا ایشان را از جواب دادن عاجز کند. بعد از مدتی سوالی حاضر کرد و نزد مولا آمد و گفت: سوالی دارم که باید بدون تأمل جواب آن را بگویی و در جواب گفتن به تو مهلت نمیدهم!
مولا فرمودند بپرس که من بی درنگ جواب خواهم داد.
پرسید: به من خبر بده از کوچکترین عددی که بر هر عددی از یک تا ده تقسیم شود و جواب کسر نیاورد. (به هر عددی از یک تا ده بخش پذیر باشد)
حضرت بی درنگ فرمود:ایام هفته را در ایام سال (قمری) ضرب کن تا عددی را که میخواهی بدست آوری!
چون آن یهودی این عملیات را انجام داد و جواب را صحیح یافت, مسلمان شد.
اکنون محاسبه آن اعداد:
۳۶۰ × ۷ = ۲۵۲۰
۲۵۲۰ ÷ ۲ = ۱۲۶۰
۲۵۲۰ ÷ ۳ = ۸۴۰
۲۵۲۰ ÷ ۴ = ۶۳۰
۲۵۲۰ ÷ ۵ = ۵۰۴
۲۵۲۰ ÷ ۶ = ۴۲۰
۲۵۲۰ ÷ ۷ = ۳۶۰
۲۵۲۰ ÷ ۸ = ۳۱۵
۲۵۲۰ ÷ ۹ = ۲۸۰
۲۵۲٠ ÷ ۱۰ = ۲۵۲
-منبع: دانستنیهایی از ریاضیات و نجوم ائمه ص ١٦
1)- قالَ الاْمامُ أبوُ جَعْفَر محمّد الباقر (عَلَیْه السلام):
إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیکَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِکَ فَإنْ کانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَ یُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیکَ خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّک، وَ إذا کانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَ یُحِبّ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فیکَ خَیْرٌ; وَ اللّهُ یُبْغِضُکَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ.([۱])
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: اگر خواستى بدانى که در وجودت خیر و خوشبختى هست یا نه، به درون خود دقّت کن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه ناخوشایندى، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست مى دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشى و به اهل معصیت عشق و علاقه ورزیدى، پس خیر و خوبى در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر کسى که به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد....
مهم ترین فرقه های شیعه، در دو قرن اول و دوم انشعاب یافته اند و با پایان یافتن قرن دوم جدایی قابل ملاحضه ای در شیعه رخ نداده است لذا اصحاب ملل و نحل، در مقابل واقفیه، به شیعیان امامی که قائل به امامت امام رضا ـ علیه السّلام ـ شدند، قطعیه و اثنا عشریه گفته اند که به امامت امام رضا ـ علیه السّلام ـ و امامان بعد از او تا امام عصر ـ علیه السّلام ـ قائل اند.[1] البته در قرن اول هجری هم تا سال 61 هجری، یعنی تا شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ، انشعابی در تشیع رخ نداده است؛ اگرچه شهرستانی فرقه غلات سبئیه را انشعابی از شیعه می داند که در عصر حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ رخ داده است.[2] در حالی که در اصل وجود شخصی به نام ابن سباء تردید است.[3] با این حال به گفته رجال کشی، عده ای غالی در زمان علی ـ علیه السّلام ـ بوده اند که آن حضرت آنان را امر به توبه کرده و چون توبه نکرده اند، اعدامشان کرده است.[4] امام حسن و امام حسین ـ علیهما السّلام ـ کیان مسلمانان موقعیت ممتازی داشتند و تنها ذریه پیامبر به شمار می آمدند و علاوه بر شیعه عموم مسلمانان هم آنان را اولی به خلافت می دانستند؛ لذا در زمان این دو بزرگوار، شبهه ای در امر امامت پیش نیامد و هیچ انشعابی رخ نداد، بعد از شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ، ما شاهد انشعاب در تشیع هستیم که فرقه های منشعب شده، عبارت اند از: ... |
چهل حدیث گرانقدر از بی بی دو عالم و شفیعه محشر حضرت زهرا سلام الله علیها به مناسبت ایام شهادت ایشان:
قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء ( سلام الله علیها) : نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَهُ أنْبیائِهِ.([۱])
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: ما أهل بیت پیامبر، وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود; و ما وارثان پیامبران الهى هستیم....
پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سیّد خلایق دو جهان(کشن) بزرگوار تمام شود. وی کسی باشد که بر کوه های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و از سودان که زیر خط استواست تا ارض تسعین که زیر قطب شمالی است و ماوراء بحار را صاحب شود و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او ایستاده باشد و خداشناس باشد."...
همانا من از رسول خدا(صلوات الله علیه) شنیدم که میفرمود: «چگونه خواهید بود، زمانی که فتنه ای شمارا در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر میرسند که هستند [سنّ و سالشان بیشتر به نظر میرسد] و جوانان به پیری میرسند. مردم به کژراهه میروند و آن را چونان سنّت خویش میگزینند و هر گاه بخشی از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته میشود سنّت دگرگون شده است و این در نظر مردم کاری زشت آید و در پی آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود...
فتنه را در لغت، امتحان و آزمودن معنا کردهاند.1 این واژه معمولاً درباره آن دسته از امتحاناتی به کار برده میشود که با تلخی و سختی همراه است.2 در «قرآن کریم»، این واژه برای همین معنا،3 بستن راه و بازگرداندن از مسیر حق،4 شرک و کفر،5 افتادن در معاصی و نفاق،6 اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق از باطل،7 گمراهی،8 کشتار و اسارت،9 تفرقه و اختلاف میان مردم10 و ... به کار رفته است....
امروز همه ى دنیاى اسلام باید قضیه ى فلسطین را قضیه ى خود بداند؛ این، کلید رمزآلودى است که درهاى فرج را به روى امت اسلامى مى گشاید.
این کتاب توسط آقای محمدباقر ذوالقدر به فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات بوستان کتاب به چاپ رسیده است.
آقای فتلاوی در این بحث ثابت می کنند که بر طبق آیات مذکور و برخی احادیث، نابودی و سقوط اسرائیل، توسط مولایمان امام مهدی (ع) و یارانش که غالبا ایرانیان اند واقع خواهد شد، انشاءالله...
امور خارقالعاده ، دو قسم اند: یکى ، آنهایى که هر چند اسباب و علل عادى ندارند، اما اسباب غیر عادى آنها کم و بیش در اختیار بشر قرار مىگیرد ؛ یعنى مىتوان با آموزش و تمرینهاى ویژهاى به آنها دست یافت ؛ مانند: کارهاى مرتاضان. دیگر، کارهاى خارق العادى است که فقط به اذن خاص خداوند تحقق می یابند
برخى پدیده هاى این جهان از راه اسباب و عللى تحقّق مى یابند که با آزمایشهاى گوناگون مىتوان آنها را شناخت؛ مانند: بیشتر پدیدههاى فیزیکى، شیمیایى، زیستى و روانى. امّا برخى کارها را نمىتوان با اسباب و علل یا آزمایشهاى حسى شناخت؛ زیرا امورى غیر عادّى در پدید آمدن این گونه کارها مؤثر است؛ مانند: کارهاى شگفت انگیزى که مرتاضان انجام مىدهند که متخصصان علوم مختلف گواهى مىدهند این کارها براساس قوانین علوم تجربى تحقّق نمىیابند و آنها را امور خارقالعاده مىنامند...
«روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمّم باشند و از هماهنگی و اتّفاقنظر و اتّحاد به دور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بیاعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود و چون در آخرالزّمان دینتان دستخوش افکار گوناگون و روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.»
نوشتار حاضر میکوشد سخنان کوتاهی از آثار این دسته نویسندگان را گزینش نموده و ذکر نماید. باید اذعان کرد: آنچه میآید بخشهایی از سخنان عده معدودی از نویسندگان غیرشیعی است و هدف از این اقدام شناخت شخصیت حضرت فاطمه(س) از خلال کلام آنان نیست؛ زیرا توصیف و معرفی شخصیت فاطمه(س) از توان و بیان نویسندگان فراتر است. تنها راه شناخت او شناخت از طریق کلام الهی و رسول خدا(ص) و معصومان است. بنابراین، این تلاش ناچیز درپی این هدف نیست؛ بلکه فقط برای پردهبرداری از جاذبه محبّت حضرت فاطمه(س) و توجه به جایگاه عظیم و متعالی آن حضرت سامان یافته است. ...
جبران خلیل جبران که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید:" به عقیده من علی بن ابیطالب ( پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد."جبران معتقد بود که:" دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها( ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند."...
تأثیری که حادثه کربلا و قیام حسین بن علی (علیهماالسلام) بر اندیشه مردم جهان، حتی غیر مسلمانان داشته، بسیار است. عظمت قیام و اوج فداکاری و ویژگیهای دیگر امام و یارانش سبب شده که اظهار نظرهای بسیاری درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشته باشند.
تأثیری که حادثه کربلا و قیام حسین بن علی (علیهماالسلام) بر اندیشه مردم جهان، حتی غیر مسلمانان داشته، بسیار است. عظمت قیام و اوج فداکاری و ویژگیهای دیگر امام و یارانش سبب شده که اظهار نظرهای بسیاری درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشته باشند. نقل سخنان همه آن کسان کتاب قطوری میشود. به ویژه که برخی از نویسندگان غیرمسلمان مستقلا کتابهایی درباره این حادثه نوشتهاند. در اینجا تنها تعدادی اندک از این نظرها (از مسلمان غیرمسلمان) آورده میشود:[1]...
آنچه فاطمه (س) را در کنار همه عظمتش نمونه یک پیامبر کرده انقلابی است که در قبال انحراف و بدعت مسلمانان منافق، بعد از وفات پیامبر (ص) شروع کرد و البته نشانه های آن به کرات قبل از وفات پیامبر (ص) آشکار شده بود.
از قول پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن مخرّبتر از اوّلی است، برانگیخته شدم.» جاهلیّت اوّلی، در ازدحام تعصّب قبیلهای و حزبی، زنده به گور کردن دختران، تبرّج و خودآرایی، قمار و غنا و بتپرستی مزمن، جز با بعثت پیامبر آخرالزّمان(ص)، نزول وحی و تحمّل رنج و سختی رسول آخرین برطرف نشد
از قول پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن مخرّبتر از اوّلی است، برانگیخته شدم.»
جاهلیّت اوّلی، در ازدحام تعصّب قبیلهای و حزبی، زنده به گور کردن دختران، تبرّج و خودآرایی، قمار و غنا و بتپرستی مزمن، جز با بعثت پیامبر آخرالزّمان(ص)، نزول وحی و تحمّل رنج و سختی رسول آخرین برطرف نشد تا آنجا که از اعراب بادیهنشین که به قول امیرمؤمنان(ع): «مردم در حیرت و گمراهی سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطهور، هوا و هوسهای سرکش، آنها را از جادة حق دور ساخته بود، جهل و نادانی آنها را سبکمغز بار آورده و در کارهای خود مضطرب و حیران ساخته و به آن مبتلا گشته بودند.» امّتی شکوفا شد که شهرت فرهنگ و ادب و مدنیّتش همة آفاق را درنوردید؛ چنان که بیاغراق، جملة فرهنگها و تمدّنهایی که طیّ بیش از یک هزار سال گذشته در اقصانقاط عالم برکشیده شدند، مرهون و مدیون آن تحوّل بزرگ و مردانیاند که در مکتب و مدرسة پیامبر آخرین درس آموخته بودند، امّا هیهات!!...
آیا تا به حال این سؤال برایتان مطرح شده است که به چه دلیل نمرود و فرعون پیش از ولادت ابراهیم(ع) و موسی(ع) از ولادت این رسولان الهی باخبر بوده و کمر همّت به قتل ایشان بسته بودند؟ آیا این ماجرا جز با حمایت جبهة شیطانی و جز با القاء، وسوسه و ... آنان و استفاده از علوم ماورایی بوده است؟ اگر چنین است، پس ولادت سلیمان(ع) و تحقیر و تذلیل شیاطین نیز موضوعی عیان برای جبهة شیطانی بوده است و قتل سلیمان(ع) نیز موضوعی جدّی برای ایشان!
الف. دلایل قرآنی
1. متابعت بزرگان جامعه از تلاوت شیاطین و تعلیم سحر و علم نجوم به مردم، توسط شیاطین
در آیة 112 سورةبقره دربارة مبتلا شدن جمعی از بزرگان و علمای عصر سلیمان نبی(ع) به تعلیمات شیطانی سخن به میان آمده است:
«و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند، پیروی کردند و سلیمان(ع) کفر نورزید؛ لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمیکردند؛ مگر آنکه [قبلاً به او] میگفتند: ما [وسیلة] آزمایشی [برای شما] هستیم. پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی میآموختند که به وسیلة آن میان مرد و همسرش جدایی بیافکنند؛ هرچند بدون ف?مان خدا نمیتوانستند به وسیلة آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی میآموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمیرسانید و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد، در آخرت بهرهای ندارد. وه! که چه بد بود آنچه به جان خریدند؛ اگر میدانستند.»1...