از قول پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن مخرّبتر از اوّلی است، برانگیخته شدم.» جاهلیّت اوّلی، در ازدحام تعصّب قبیلهای و حزبی، زنده به گور کردن دختران، تبرّج و خودآرایی، قمار و غنا و بتپرستی مزمن، جز با بعثت پیامبر آخرالزّمان(ص)، نزول وحی و تحمّل رنج و سختی رسول آخرین برطرف نشد
از قول پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن مخرّبتر از اوّلی است، برانگیخته شدم.»
جاهلیّت اوّلی، در ازدحام تعصّب قبیلهای و حزبی، زنده به گور کردن دختران، تبرّج و خودآرایی، قمار و غنا و بتپرستی مزمن، جز با بعثت پیامبر آخرالزّمان(ص)، نزول وحی و تحمّل رنج و سختی رسول آخرین برطرف نشد تا آنجا که از اعراب بادیهنشین که به قول امیرمؤمنان(ع): «مردم در حیرت و گمراهی سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطهور، هوا و هوسهای سرکش، آنها را از جادة حق دور ساخته بود، جهل و نادانی آنها را سبکمغز بار آورده و در کارهای خود مضطرب و حیران ساخته و به آن مبتلا گشته بودند.» امّتی شکوفا شد که شهرت فرهنگ و ادب و مدنیّتش همة آفاق را درنوردید؛ چنان که بیاغراق، جملة فرهنگها و تمدّنهایی که طیّ بیش از یک هزار سال گذشته در اقصانقاط عالم برکشیده شدند، مرهون و مدیون آن تحوّل بزرگ و مردانیاند که در مکتب و مدرسة پیامبر آخرین درس آموخته بودند، امّا هیهات!!...
واسپس آن همه تحوّل و پس از آن پیامبر رحمت(ص)، اتّحاد و اتّفاق عناصری چون غفلت، دسیسه، کاهلی و خودکامگی با دلّالگی ابلیس لعین، چنان زاویهای در مبادی و مبانی و صورتهای این آیین آسمانی پدیدار گشت که وصیّ گرامی حضرت پیامبر اکرم(ص)، در خطبة 107 نهج البلاغه پیشبینی فرمودند: «اسلام را چون پوستینی وارونه خواهند پوشید.»
امروز بیش از هر زمان و روشنتر از هر دوران نهیب دردمندانة امام علی(ع) به گوش میرسد. گوییا همین امروز از گنجخانة سینة پر درد او این عبارات زبانه میکشد که با عتاب میفرمودند:
• «...چگونه است که شما را پیکرهایی بیجان و جانهایی بیپیکر؛
• عابدانی بیصلاح، تاجرانی بیسود، بیدارانی خواب، حاضرانی غایب، ناظرانی کور، شنوندگانی کر و گویندگانی لال میبینم...؛
• این راهها شما را به کجا میبرد؟؛
• تاریکیها تا چه وقت شما را سرگشته و حیران مینماید؟؛
• دروغها چگونه شما را میفریبند؟؛
• این بلا از کجا به سر شما میآید و به کجا بازگردانده میشوید؟.»
هیهات! امام علی(ع)، نه گوشی یافت تا سخنش را بشنود و نه دستی و دلی که او را در کندن درخت ضلالت یاری دهد، از این رو، جملة پیشبینیهای او دربارة آینده آن امّت و فرهنگ مدنیّتش محقّق شد. به همان سان که او در آینة دل و علم خویش میدید، او پیشبینی کرده بود:
• باطل در محلّ خود جای میگیرد؛
• جهالت بر مرکبهایش سوار میگردد؛
• و گروه ستمگر، بزرگ و بزرگتر میشود؛
• دعوتکننده به سوی حق کمیاب شود و روزگار چونان گزندهای وحشی حمله آورد؛
• شتر باطل واسپس سکوت، عربده کشد و قوّت یابد؛
• مردم بر معصیت پیمان برادری بندند و بر دینداری از هم دوری گزینند؛
• بر دروغ و ناروا با یکدیگر دوستی کنند و بر راستی دشمنی ورزند؛
• فرزند باعث خشم پدر، باران باعث حرارت، مردم پست فراوان و خوبان کمیاب شوند؛
• توانمندان همچون گرگ و حاکمانشان درّنده، میانه حالان طعمه و نیازمندان همچون مردگان شوند؛
• راستی ناپدید و دروغ فراوان گردد؛
• مردم به زبان اظهار دوستی و به دل دشمنی کنند؛
• فسق عامل نسبت، عفّت باعث شگفتی و اسلام را همچون پوستینی وارونه پوشند.»
این همه، تفسیر و تفضیل آن کلام پیامبر(ص) بود که فرموده بود: «جاهلیّت دوم، مخرّبتر از اوّلی است.» با این توصیفات، بر کندن بیخ درخت تنومند جاهلیّت دوم به مراتب سختتر از اوّلی است. ترکیب چند وجهی صورت و سیرت جهالت، آزمودگی و تجربة ائمة جهالت و تغییرات شگفتآور صورتهای زندگی، جهالت بسیط عصر بعثت را به جاهلیّت مرکب، مزمن و چند وجهی تبدیل نموده است. به این مجموعه گشوده شدن دست دشمن کبیر انسان؛ یعنی ابلیس و جنودش را بر جسم و جان ابنای آدمی بیفزایید تا این معنی را چنان که حضرت امام صادق(ع) فرمودند دریابید: «همانا قائم ما از مردم جاهل بیش از رسول خدا(ص) از جهان جاهلیّت، متحمّل رنج و سختی میشود.»
ژرفا و وسعت جهالت از سویی و جداافتادگی از سیره و سنّت رسول خدا(ص) و کلام آسمانی قرآن از دیگر سو، بر احساس بیگانگی مردم و غربت دین چنان میافزاید که آیین و مرام آخرین وصیّ رسول خاتم(ص)، حضرت مهدی صاحب الزّمان(عج) در چشم مردم به مثابة «آیین جدید» میآید.
به قول امام صادق(ع): «اسلام غریبانه آغاز شد و به زودی به غربت بازخواهد گشت، پس خوش به حال غریبان.»
دور مانده و مهجور از شهر و دیار، آن زمان که روی به وطن میگذارد، غریب و ناشناخته مینماید، ورنه از «دین جدید و امر جدید» خبری نیست. اگرچه امام صادق(ع) فرموده بودند:
«هنگامی که قائم ظهور کند، با امر جدید خواهد آمد، چنان که رسول خدا(ص) در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت میکرد.»
وسعت دوری و بیگانگی است که در چشم جاهلان، آیین و مرام آبا و اجدادی را غریبه مینماید. وگرنه همان امام معصوم(ع) به زبان دیگری، از سیرة امام مهدی(ع) نمیفرمود:
«همان کاری را که رسول خدا(ص) انجام داد، مهدی انجام میدهد. بدعتهای موجود را خراب میکند، چنان که رسول الله(ص) اساس جاهلیّت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا میکند.»
بدعتها در سیر تدریجی و تکوینی، همة سنّتها را از میدان خارج ساختند تا آنگاه که به تمامی بدعتها جایگیر شدند و جاهلیّت دوم ریشه دواند، صورت فرهنگ و تمدّن به خود گرفت، قوام یافت و مسلّح به سلاح فنّ و آگاهی و تجربه شد تا با تمام قوا در برابر هر مصلح و احیاگری بایستد.
بیسبب نیست که دفتر روزگاران آکنده از نام هزاران مصلح و احیاگری ناکام است. هم آنان که همة توان خود را مصروف مقابله با صورتهای مختلف جهالت کردند.
شاید به همین دلیل یا دلایل دیگری باشد که میراث جملة انبیای سلف را در وقت تجدید حیات اسلام و ظهور کبرا، همراه و یاریرسان حضرت مهدی(ع) میکند. چنان که؛
عصای موسی، پیراهن یوسف، انگشتر سلیمان، پرچم و زره پیامبر(ص)، تورات و انجیل و سایر مواریث جملة انبیا و اوصیا که هر یک در عصر خود قدرت نفوذ و ساقط کردن گونههای مختلف شرک و کفر و نفاق را که فراروی انبیای عظام الهی صفآرایی میکردند، داشتند. برای نفوذ و ساقط کردن و براندازی جاهلیّتی در کار وارد میشوند که حاصل جمع همة تجربههای پیشین، همة مصادیق گذشتة کفر و شرک و نفاقند که در هیئت نو، فریبنده و در عین حال، ستمگر و طاغی آشکار خواهد شد. ضمن آنکه، این همراهی و پشتگرمی همة مواریث انبیا، معجزات ایشان و از جمله کتب آسمانی پیشین خود حکایتگر دین کامل، تامّ و اتمّ آخرین وصیّ رسول آخرالزّمان(عج) نیز هست. همان که بر همة آیینها و مرامها غلبه مییابد تا دولت کریمة حضرت صاحب الزّمان(ع) هادی و امانبخش جملة ملل و نحل شود.
در میان روایات رسیده از حضرات معصومان(ع)، وجوه مختلف این جاهلیّت بیان شده به اتّکای این سخنان حکیمانه است که عرض میکنم، به رغم پندار ظاهربینان، قبل از ظهور موعود مقدّس(عج)، جامعة بشری، در سه حوزة فکری، فرهنگی و تمدّنی، غرقة جاهلیّت یعنی؛
تعصّب قبیلهای و حزبی، تبرّج و تظاهر، بتپرستی، زنده به گور کردن نوزادان، قمار و غنا و بالأخره ظلم و تعدّی به حقوق خداوند، طبیعت و سایر انسانها میشود.
اسماعیل شفیعی سروستانی
رادیو معارف 14/8/89
خیلی زیبا ودلنشین ونگرانکنده .زیبایش به گفتار وفرمایشات پیغبر عزیزمان وامان معصوم مان .ناراحتی برای اینکه خدائی نکرده از ان دسته افرادی نباشسم که اکثریتند.