رواق

بالادیده

مرثیه ی رویای آمریکایی


«سعید شیرخانی»

در سال 1875 در فرانسه، گل رزی با نام «مادام فردیناند» پرورش یافت و بلافاصله به امریکا وارد شد، این گل تا سال 1920 پرفروش ترین نوع در امریکا به حساب می آمد و از این رو نام آن به «امریکن بیوتی» یا «زیبایی امریکایی» تغییر یافت.

هفتاد و نه سال بعد، نام زیبایی امریکایی روی فیلم نامه ای گذاشته شد که در باغچه ی شخصیت اصلی آن، همسر او به پرورش همین گل مشغول است و در رویاهای جنسی شخصیت اصلی، گلبرگ های همین گل فضا را تزیین کرده است ...

فیلم نامه ی «زیبایی امریکایی» توسط نویسنده ی همجنس گرای امریکایی، «آلن بال» نوشته شده است، کارنامه ی این فیلم نامه نویس را سریال های تلویزیونی تشکیل می دهند و این فیلم شاخص ترین اثر او به حساب می آید...


آلن بال

پس از اتمام فیلم نامه ی «زیبایی امریکایی»، پیشنهاد ساخت این اثر تحت مدیریت کمپانی دریم وورکز، «به تری گیلیام»، فیلم ساز مطرح انگلیسی داده شد و با جواب منفی او و سفارش اسپیلبرگ، ساخت اثر به دیگر کارگردان تازه کار انگلیسی، یعنی «سم مندس» واگذار شد.

مندس در سال 1999 تنها تجربه ی ساخت دو فیلم تلویزیونی را داشت و «زیبایی امریکایی» اولین اثر سینمایی او به شمار می رو.

سم مندس با همین تجربه ی اندک و استفاده از بودجه ای پانزده میلیون دلاری، توانست به فروش شگفت انگیز 356 میلیون دلار و پیروزی در گیشه دست یابد و همچنین علاوه بر دریافت پنج جایزه اسکار (در زمینه های بهترین فیلم، بازیگر نقش اول مرد، فیلم برداری، فیلم نامه غیر اقتباسی و بهترین کارگردانی) توانست عنوان های «بهترین فیلم دهه ی نود» و «یکی از ده فیلم برتر تاریخ سینما» را از آن فیلم خود کند.


سم مندس

کارگردان آخرین قسمت از مجموعه ی جیمز باند (سقوط آسمان)، در اولین اثر سینمایی خود یعنی «زیبایی امریکایی»، انتخاب هوشمندانه ای در زمینه ی انتخاب بازیگر ها و تیم فنی داشته است و بخشی از موفقیت های اثر را مدیون آن هاست.

بازی تحسین برانگیز و خیره کننده ی «کوین اسپیسی» در نقش پدر خانواده، هیچ گاه از ذهن مخاطب پاک نخواهد شد و همچنین روایت فیلم بردار و نوع نگاه او، بازی تدوینگرز در چینش تصاویر و تاثیر، کشش، جذابیت و غافلگیری های داستان در فیلم نامه ی قوی آلن بال، دست به دست هم دادند تا «زیبای امریکایی» را به اثری شاخص در سینمای هالی وود و در کارنامه ی سم مندس تبدیل کنند.

از نمای بالا و دور به حومه ی شهری زیبا در امریکا نزدیک می شویم و با شعار «با دقت نگاه کن» از سوی کارگردان، به تماشای جزییات و درونیات خانواده ای امریکایی می پردازیم. خانواده ای که از جمیع جهات، ناقص و در حال فروپاشی است.

لستر (کوین اسپیسی) پدر خانواده است که در بحران میانسالی قرار دارد و به گفته ی خودش جنازه ای متحرک است، همسر لستر که در ظاهر زنی فعال و مهربان به نظر می رسد.


کوین اسپیسی

از بی توجهی متقابل به شوهر و فرزندش رنج می برد و برخلاف حفظ ظواهر در روابط اجتماعی، هنگام تنهایی گریه می کند. دختر خانواده که به شدت میل به گریز دارد و از اوضاع خانواده ی خود ناراضی است.

هریک از شخصیت های دیگر فیلم، به نحوی با یکی از این سه شخصیت در تعامل است و این رابطه ها ذره ذره مجموعه ی پیچیده ای را به وجود می آورند که در ابتدا قابل حدس به نظر می رسند اما در انتها، به شدت غافلگیر کننده می شوند.

دو همسایه ی دیگر، دو مرد همجنس گرای فعال، شاد و راضی از اوضاع، مانند اغلب فیلم نامه های آلن بال، در خانه ای زندگی می کنند.

خانواده ی دیگر، با یک بازنشسته ی ارتش در مقام پدر با روحیه ای نظامی و زنی پریشان که به خاطر خلق و خوی همسرش دچار بیماری روانی شده و پسرشان در خانه مقابل زندگی میکنند.

پسر این خانواده هم از لحاظ روان، روحیاتی خاص و سابقه ی بیماری روانی دارد و با خانواده گریز بودن در تعادل نیست که فروشنده مواد مخدر بودنش را  هم از پدر و همه مخفی می کند.

رابطه ی دختر لستر با پسر همسایه و تلاش شان بر گریز از خانواده ها، رابطه ی لستر با همکلاسی دخترش و رابطه ی همسر لستر با یکی از همکارهایش، بنیان این خانواده را در هم می شکند و سرآخر همه ی این مسائل درهم تنیده با قتل لستر توسط پدر خانوداه ی همسایه به پایان می رسد.

پسر جوان عاشق پیشه، با رگه هایی از جریان مرگ گرای «ماکابر» در رفتار و فعالیت های خود به لبخند ملیح روی صورت جنازه ی لستر خیره می شود و پوزخند او به این زندگی فجیع را می نگرد.

زیبایی امریکایی، با پرداختن به مسائلی همچون، عشق، مواد مخدر، خیانت، همجنس گرایی، بحران شخصیتی، کمبود عاطفه، انحرافات جنسی و فلسفه های پوچ به نقد جامعه ی مدرن آمریکا می پردازد.

زیبای آمریکایی شخصیت های خانواده ی امریکایی را به کیسه ای تشبیه می کند که در سکانسی از فیلم در باد سرگردان است و بدون هیچ هدفی برای این پرواد پوچ، سرانجام به زمین می خورد.

این فیلم دروغ امریکن دریم، یا رویای امریکایی را دروغ معرفی می کند و با نمایش تمام این زشتی ها، در یک درام و کمدی اجتماعی، قلب مخاطب را به درد می آورد، او را متاثر کرده و پارادوکس زیبایی های زشت امریکایی را به مخاطب عرضه می کند.

در درون شخصیت ها چیزی جز پوچی و توحش پناه بردن به س..ک..س، لذت و مواد مخدر برای پرکردن خلأ فکری و عاطفی خود، وجود ندارد. تظاهر در همه ی زندگی ها موج می زند و پایه و اساس همه چیز را وهم و خیال تشکیل می دهد.

زیبایی امریکایی با نقد از درون مدرنیسم و عدم نفی آن، اوضاع خانواده ی مدرن را از بعد اجتماعی مورد انتقاد قرار می دهد.

چرا که در کنار این نقد راه حلی غیر از اومانیسم ارائه نمی دهد، همان گونه که مرحوم دکتر محمد مددپور در آراء خود به این مسئله اشراه می کند:

«سینما نه تنها جدا از عالم مدرن نیست، بلکه تعیین و تحقق آن است، این ها به پارادایم های تمدنی وابسته است که نامش را اومانیسم نهاده اند. سینما هم مانند جهان امروز بشرمدار است و بشر در سینما همه کاره است» 

منبع: رویکرد


رواق
بالادیده

تعداد نظر های داده شده (۱۲)

۲۹ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۹ فاطمه هستی
فیلم فوق العاده ای بووووود.... بسیار خوش ساخت و جزاب 
چه نقد قشنگی رو شاهد بودیم ؛ افرین
پاسخ مدیر سایت:
خیلی ممنون دوست عزیز
زیبای آمریکایی اصلا فیلم خوبی نیست ! دوبار ببینید !! اگر خوب نبود سه بار ببینید !! اگر باز هم خوب نبود چهار پنچ ان بار ببینید تاکم کم زیبایی یه آن در تک تک یاخته هایتان رسوخ کند  آنوقت عاشق شد خواهید شد .🙏🏻
۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۱:۱۳ حمید رضا طاهر
ای کتش یه مقدار بیشتر به درون مایه های فیلم نامه اشاره میکردید،نقد های خارجی رو ک می خونم قشنگ به درکم از فیلم اضافه میشه،ولی نقد های شما چیز هایی بود که در پوسته فیلم قابل مشاهده بود
سایتتون عالیه به سایت ما هم سر بزنید too many thanks
فیلم بسیااااار زیبایی بود.ترکیبی از درام و کمدی و پایانی غافلگیر کننده.به همه افراد بالای ۱۸سال توصیه میکنم فیلمو ببینند.ارزششو داره
چرا اینقدر مزخرف نقد کردین.
این فیلمنامه توسط نویسنده ی " همجنسگررررااااا " نوشته شده نه "همجنس باززززز" توقع ما اسرا در جامعه ی جهان سوم از شما فعالان ادبی  و فرهنگیی خیلی بیششششتره ..........
پاسخ مدیر سایت:
بله تصحیح شد. توقع ما هم از شما همینه که موارد اشتباه در متون رو یاد آوری کنید
ایران ک بدتر تو کف سکس و موادو بساطن...

جامعه سنتی هم همچین گلی به سر بشر نزده.

همه انحرافات و کاستی های اخلاقی انسان ها در این فیلم ، به وفور در جوامع سنتی از جمله جامعه خودمون وجود داره شاید هم بیشتر.

توضیحات وگفته هایتان کاملا به جا بوده و این فیلم افراد را از نظر روانشناسی هنگام قرار گیری در بن‌بست ها به انجام کریه ترین اعمال تشویق می‌نماید و دیدن چنین فیلم هایی کاملا با فرهنگ و اصول واعتقادات دینمان در تضاد میباشد و تنها ذهنما را به اهداف فیلم نامه نویس ویا تفکرات تخریب گر آلوده می‌کند که در سطوح ابتدایی خود ودر سطوح بالاتر، دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد. خلاصه کلام. اگر دروغی را به خود چنان باور دهید و قبول کنید راست هست، شما هیچ مشکلی با انجام تغییر نخواهید داشت و به راحتی ذهن خود را به تفکرات قبل باز خواهید گرداند. 

نقد بسیار خوبی بود چون بنده اهل مطالعه هستم میگم اینها همه ریشه در فلسفه غرب داره واین نکاتی که گفته بودید در غالب فیلمها نمود دارد .و در این فیلم منعکس شده 

بله باید قدر داشته های خودمان را بدانیم و از آنها پاسبانی کنیم سینما و زندگی هامون را بر محور توحید بچینیم و الا ما هم سرنوشتی بسان آنها خواهیم داشت و اگر در کشورمان با بعضی از این مسائل روبه رو هستیم برای جدایی و فاصله گرفتن از این حقیقت است 

ارسال نظر(ایمیل اجباری نیست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بالادیده