رواق

بالادیده

سندیت مسجد جمکران

جمکران و دستور مستقیم حضرت حجت سلام الله علیه

آن چه مسلم است، این است که این مسجد، بیش از یکهزار سال پیش به فرمان حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، در بیداری - نه در خواب - تاسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلی‏گاه حضرت صاحب الزمان علیه السلام بوده است .

علامه‏ی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفای 1320 هجری) در کتاب ارزش‏مند « نجم ثاقب »- که به فرمان میرزای بزرگ، آن را تالیف کرد و میرزای شیرازی، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان کرد و نوشت: «برای تصحیح عقیده‏ی خود، به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعان انوار هدایتش، به سر منزل یقین و ایمان برسند» [1] ) تاریخچه‏ی تاسیس مسجد مقدس جمکران را به شرح زیر آورده است :

شیخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب« تاریخ قم» از کتاب« مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین - از تالیفات شیخ صدوق - بنای مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است :

شیخ عفیف صالح حسن بن مثله‏ی جمکرانی می‏گوید :

شب سه‏شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393 هجری، ( [2] در سرای خود خفته بودم که جماعتی به در سرای من آمدند . نصفی از شب گذشته بود . مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمد مهدی صاحب الزمان [3] ، صلوات الله علیه، را اجابت کن که ترا می‏خواند .

حسن بن مثله می‏گوید: «من، برخاستم و آماده شدم‏» . چون به در سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم . سلام کردم . جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجد (جمکران) است، آوردند  .

چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالش‏های نیکو نهاده و جوانی سی‏ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان می‏خواند .

بیش از شصت مرد که برخی جامه‏ی سفید و برخی جامه‏ی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز می‏خواندند .

آن پیرمرد که حضرت خضر علیه السلام بود، مرا نشاند و حضرت امام علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم [4] بگو: «تو، چند سال است که این زمین را عمارت می‏کنی و ما خراب می‏کنیم . پنج‏سال زراعت کردی و امسال دیگرباره شروع کردی، عمارت می‏کنی . رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت‏برده‏ای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند ».

به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حق‏تعالی این زمین را از زمین‏های دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کرده‏ای ! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبه نشده‏ای! اگر از این کار بر حذر نشوی، نقمت‏خداوند، از ناحیه‏ای که گمان نمی‏بری بر تو فرو می‏ریزد » .

حسن بن مثله عرض کرد: «سید و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است; زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‏پذیرند».

امام علیه السلام فرمود: «تو برو رسالت‏خود را انجام بده . ما، در این جا، علامتی می‏گذاریم که گواه گفتار تو باشد . برو به نزد سید ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق [5] به ناحیه‏ی اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصف رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند .

مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیت مسجد، در هر رکعتی، یک بار «سوره‏ی حمد» و هفت‏بار سوره‏ی « قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ » بخوانند  و تسبیح رکوع و سجود را، هفت‏بار بگویند .

و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق که در [ هنگام خواندن سوره‏ی ] حمد چون به « إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعینُ ‏» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن ، فاتحه را تا آخر بخوانند . رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند . تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت‏بار بگویند . هنگامی که نماز تمام شد، تهلیل (یعنی، لا اله الا الله) [6] بگویند و تسبیح فاطمه‏ی زهرا علیها السلام را بگویند . آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش، صلوات الله علیهم، بفرستند .

و این نقل، از لفظ مبارک امام علیه السلام است که فرمود :

 « فمن صلاهما، فکانما صلی فی البیت العتیق ؛ »

هر کس، این دو رکعت [ یا این دو نماز ] را بخواند، گویی در خانه‏ی کعبه آن را خوانده است . .

حسن بن مثله می‏گوید: «در دل خود گفتم که تو این جا را یک زمین عادی خیال می‏کنی، این جا مسجد حضرت صاحب الزمان علیه السلام است .

پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو !

چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: «در گله‏ی جعفر کاشانی - چوپان - بزی است، باید آن بز را بخری . اگر مردم پولش را دادند، با پول آنان خریداری کن، وگرنه پولش را خودت پرداخت کن . فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع ذبح کن . آن گاه روز چهارشنبه [7] هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب‏العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد

آن بز، ابلق است . موهای بسیار دارد . هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازه‏ی یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است .

آن گاه به راه افتادم . یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت کن‏ [8]

حسن بن مثله می‏گوید: « من، به خانه رفتم و همه‏ی شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد . نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم .

همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم . پس او گفت: «به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام علیه السلام فرموده بود، این جا نهاده است و آن، این که حدود مسجد، با میخ‏ها و زنجیرها مشخص شده است » .

آن گاه به نزد سید ابوالحسن الرضا رفتیم . چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند :

« شما از جمکران هستید؟» . گفتیم: «آری .» . پس گفتند: «از اول بامداد، سید ابوالحسن در انتظار شما است . »

پس وارد شدم و سلام گفتم . جواب نیکو داد و بسیار احترام کرد و مرا در جای نیکو نشانید . پیش از آن که من سخن بگویم، او سخن آغاز کرد و گفت: «ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم . شخصی در عالم رؤیا به من گفت :

« شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، از جمکران پیش تو خواهد آمد . آن چه بگوید، اعتماد کن و گفتارش را تصدیق کن که سخن او، سخن ما است . هرگز، سخن او را رد نکن . » از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم .

حسن بن مثله، داستان را مشروحا برای او نقل کرد . سید ابوالحسن، دستور داد بر اسب‏ها زین نهادند . سوار شدند . به سوی ده (جمکران) رهسپار گردیدند .

چون به نزدیک ده رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گله‏اش را در کنار راه به چرا آورده بود . حسن بن مثله، به میان گله رفت . آن بز که از پشت‏سر گله می‏آمد، به سویش دوید . حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت کند که جعفر گفت : « به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گله‏ی من نبود، جز امروز که در میان گله، آن را دیدم و هر چند خواستم که آن را بگیرم، میسر نشد » .

پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند .

سید ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را از او گرفت .

آن گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند .

سید ابوالحسن الرضا ، زنجیرها و میخ‏ها را به قم آورد و در خانه‏ی خود نگهداری کرد . هر بیمار صعب العلاجی که خود را به این زنجیرها می‏مالید، در حال، شفا می‏یافت .

ابوالحسن محمد بن حیدر گفت: «به طور مستفیض شنیدم، پس از آن که سید ابوالحسن الرضا وفات کرد و در محله‏ی موسویان (خیابان آذر فعلی) مدفون شد، یکی از فرزندانش بیمار گردید . داخل اطاق شده سر صندوق را برداشت زنجیرها و میخ‏ها را نیافت » .

منبع‏شناسی مسجد جمکران

منابع تاسیس مسجد مقدس جمکران به فرمان حضرت صاحب الزمان، ارواحنا فداه، بر اساس تسلسل زمانی، به شرح زیر است :

     1-   نخستین کسی که این داستان را در کتاب خود آورده، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (متوفای 381 هجری) است . ایشان، مشروح آن را در کتاب «مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین» درج کرده است .

با توجه به این که تاسیس این مسجد در عصر شیخ صدوق‏رحمه الله واقع شده، و ایشان در قم زندگی می‏کرد، طبعا، همه‏ی جزئیات آن را بدون واسطه از حسن بن مثله، و سید ابوالحسن الرضا و دیگر شاهدان عینی، شنیده و نقل کرده است .

کتاب مونس الحزین، همانند ده‏ها اثر گران‏بهای دیگر شیخ صدوق، در طول زمان، از بین رفته و به دست ما نرسیده است .

2- حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، صاحب کتاب گران سنگ« تاریخ قم» ، شرح آن واقعه را از کتاب شیخ صدوق نقل کرده است .

کتاب تاریخ قم در عصر شیخ صدوق، به سال 378 هجری، در بیست‏باب به رشته‏ی تحریر در آمده است .

 3- حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، به سال 865 هجری آن را به فارسی ترجمه کرده است .(الذریعه، ج 3، ص 276 ) .

4- متن عربی کتاب، به دست مولی محمد باقر مجلسی، (متوفای 1110 هجری) نرسیده، ولی ترجمه‏ی فارسی آن به دست ایشان رسیده [ بحار، ج 1، ص 42 ] و احادیث مربوط به قم را در جلد «السماء و العالم‏» از آن روایت کرده است [9]

سید نعمت‏الله جزائری، صاحب « انوار نعمانیه» (متوفای 1112 هجری) ترجمه‏ی فارسی آن را دیده و داستان تاسیس مسجد مقدس جمکران را با خط خود، از آن استنساخ کرده است (بحار، ج53، ص 254 ) .

 6ـ شاگرد فرزانه‏ی علامه مجلسی، میرزا عبدالله افندی، (متوفای 1130 هجری) نسخه‏ای از ترجمه‏ی فارسی آن را در بیست ‏باب، در قم مشاهده کرده و گزارش آن را در تالیف گران‏بهای خود آورده و تصریح کرده که این ترجمه، به سال 865 هجری، به دستور خواجه فخرالدین ابراهیم، انجام یافته است .(ریاض العلماء، ج 1، ص 319 ).

سید امیر محمد اشرف ، معاصر و شاگرد علامه مجلسی، صاحب کتاب « فضائل السادات »، (متوفای 1145 هجری) متن عربی آن را دیده و از آن نقل کرده است .(جنة الماوی، ص 47 ).

8 ـ سید محمد بن محمد بن هاشم رضوی قمی، به سال 1179 هجری، بنا به خواهش محمد صالح معلم قمی، کتابی در این رابطه تالیف کرده و آن را  «خلاصة البلدان» نام نهاده است . این کتاب، احادیث مربوط به شرافت قم و تاریخچه‏ی تاسیس مسجد مقدس جمکران را دربر دارد .(الذریعه، ج 7، ص 216 ).

  9ـ شایسته‏ی تامل است که آقا محمد علی کرمانشاهی، فرزند وحید بهبهانی، (متوفای 1216 هجری) به متن عربی تاریخ قم دسترسی داشته و در حاشیه‏ی خود بر کتاب« نقد الرجال» تفرشی، شرح حال «حسن بن مثله‏» و خلاصه‏ی داستان تاسیس مسجد مقدس جمکران را به نقل از متن عربی آن آورده است .(بحار، ج 53، ص 234 ).

10ـ محقق و متتبع بی‏نظیر، میرزا حسین نوری، متوفای 1320 هجری، پس از جست و جوی فراوان، به هشت‏باب از ترجمه‏ی تاریخ قم دست‏یافته (جنة الماوی، ص 47 و بحار، ج 53، ص 234) و مشروح داستان تاسیس مسجد مقدس جمکران را از ترجمه‏ی تاریخ قم، از روی دست‏خط سید نعمت الله جزائری، در آثار ارزش‏مند خود آورده است :

جنة الماوی، چاپ بیروت، دارالمحجة البیضاء، 1412 هجری، ص 42- 46 .

2ـ همان، به پیوست، بحار الانوار، چاپ بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403 هجری، ج 53، ص 234ـ. 230 .

نجم ثاقب، چاپ تهران، علمیه‏ی اسلامیه، بی‏تا، ص 212- 215 .

کلمه‏ی طیبه، چاپ سنگی، بمبئی، 1303 هجری، ص 337 .

5ـ مستدرک الوسائل، چاپ قم، مؤسسه‏ی آل‏البیت علیهم السلام، 1407 هجری، ج 3، ص 432 و447 .

11ـ شیخ محمد علی کچویی قمی (متوفای 1335 هجری) مشروح آن را از کتاب‏های خلاصة البلدان، نجم ثاقب، کلمه‏ی طیبه، در کتاب ارزش‏مند انوار المشعشعین، چاپ قم، کتابخانه آیة‏الله مرعشی، 1423 هجری، ج اول، ص 441- 449 (چاپ سنگی 1327 هجری، جلد اول، ص 184- 189)، نقل کرده است .

12ـ حاج شیخ علی یزدی حائری (متوفای 1333 هجری) مشروح آن را در کتاب « الزام الناصب » ، چاپ بیروت، مؤسسه‏ی اعلمی، 1397 هجری، جلد دوم، ص 58- 62، به نقل از محدث نوری، از ترجمه‏ی تاریخ قم آورده است .

13ـ همه‏ی کسانی که بعد از محدث نوری درباره‏ی تاریخ قم کتاب نوشته‏اند، مشروح داستان تاسیس مسجد مقدس جمکران را از ایشان نقل کرده‏اند . شیخ محمد حسن ناصر الشریعه، متوفای 1380 هجری، در تاریخ قم، چاپ قم، مؤسسه‏ی مطبوعاتی دارالعلم، 1342 شمسی، ص 147- 156، یکی از آن افراد است .

14ـ همه‏ی علمای معاصر که در این رابطه کتاب نوشته‏اند، همانند علامه‏ی معاصر آیة‏الله حاج شیخ محمد غروی، در کتاب گران سنگ« المختار من کلمات الامام المهدی علیه السلام» ، چاپ قم، 1414 هجری، جلد یکم، ص 440- 448، نیز به این واقعه اشاره کرده است .

15ـ در این اواخر، در کتاب‏های مستقل و مستندی - مانند موارد زیر - به شرح و بسط داستان تاسیس مسجد مقدس جمکران پرداخته شده است :

تاریخ بنای مسجد جمکران؛

2ـ تاریخ مسجد مقدس جمکران؛

3ـ تاریخچه‏ی بنای مسجد جمکران؛

4ـ توجه امام زمان به مسجد جمکران ؛

5ـ توشه‏ی مسجد جمکران ؛

6ـ در بارگاه منتظر ؛

در حریم جمکران ؛

8ـ سیمای مسجد جمکران ؛

9ـ فیض حضور برای گمشدگان ؛

10ـ مباحثی چند درباره‏ی مسجد جمکران ؛

11ـ مسجد مقدس جمکران ؛

12ـ مسجد جمکران المقدس ؛

13ـ مسجد صاحب الزمان ؛

14ـ معجزه‏ی مسجد جمکران ؛

برای کسب معلومات وسیع‏تر در مورد آثار یاد شده، به کتابنامه‏ی حضرت مهدی علیه السلام تحت عناوین فوق، مراجعه فرمایید .

نظر مرحوم آیة‏الله حائری در باره‏ی مسجد جمکران

در آخرین فراز از بخش مسجد مقدس جمکران، متذکر می‏شویم که اگر بخواهیم نظر مراجع گذشته و معاصر را در مورد مسجد مقدس جمکران یاد آور شویم، به تالیف کتاب مستقلی در این رابطه ناگزیر خواهیم بود . لذا این موضوع را به فرصت دیگری موکول می‏کنیم . این بخش را با بیان نظر مرحوم آیة‏الله حاج شیخ مرتضی حائری (متوفای 24 جمادی الثانیه 1406 هجری) که همگان با مقام رفیع علمی و تقوایی ایشان، آشنا هستند، حسن ختام می‏بخشیم .

مرحوم آیة الله حائری، کتاب ارزش‏مندی دارند که این نویسنده، آن کتاب را از محضر معظم له امانت گرفتم و با اجازه‏ی ایشان زیراکس کردم .

هنگامی که دست نویس‏های ایشان را به محضر مقدس ایشان بردم، از خدمت‏شان پرسیدم: «آیا برای نقل مطالب این کتاب، مجاز هستم؟» . ایشان، ضمن این که اجازه دادند، فرمودند: «من، در این کتاب ، فقط مطالبی را آوردم که بر صحت آن‏ها اعتقاد دارم و می‏توانم بر صحت آن‏ها قسم حضرت عباس بخورم » .

مرحوم آیة‏الله حائری، در این کتاب می‏فرمایند :

مسجد جمکران، یکی از آیات باهرات آن حضرت است . توضیح این مطلب، در ضمن چند جهت - که شاید خیلی‏ها از آن غافل باشند - مذکور می‏شود :

1ـ داستان مسجد جمکران که در بیداری واقع شده، در کتاب تاریخ قم که کتاب معتبری است، از صدوق، علیه الرحمه، نقل شده است .

مرحوم آقای بروجردی که مرد دقیق و ملایی بود، می‏فرمود: «این داستان، در زمان صدوق، علیه الرحمه، واقع شده و این که او نقل کرده است، دلالت‏بر کمال صحت آن دارد .

2ـ داستان، مشتمل بر جریانی است که مربوط به یک نفر نیست، برای این که صبح که مردم بیدار می‏شوند، می‏بینند با زنجیر، علامت گذاشته شده است که مردم باور کنند . و این زنجیر، مدتی در منزل سید محترمی، ظاهرا به نام سید ابوالحسن الرضا، بوده است و مردم به آن استشفاء می‏کرده‏اند و بعدا، بدون هیچ جهت طبیعی، مفقود می‏شود .

3ـ جای دور از شهر و در وسط بیابان، جایی نیست که مورد جعل یک فرد جمکرانی بشود، آن هم دست تنها، در یک شب ماه رمضان .

4ـ نوعا، مردم عادی، به واسطه‏ی خواب، یک امامزاده را معین می‏کنند و مسجد، از تصور مردم عادی، دور است .

اگر پیدایش این مسجد روی احساسات مذهبی و علاقه‏ی مفرط به حضرت صاحب الامر علیه السلام بود، می‏بایست‏سراسر، توسل به آن بزرگوار باشد، چنان که در این عصر، مردم، بیش‏تر، زیارت حضرت‏اش را در آن مسجد می‏خوانند و متوسل به آن حضرت می‏شوند، در صورتی که در این دستور معنوی، اصلا، اسمی از آن حضرت نیست، حتی تا به حال هم بیش‏تر معروف به مسجد جمکران است، نه مسجد صاحب الزمان .

6ـ متن دستور، موافق با ادله‏ی دیگر است؛ برای این که هم نماز تحیت مسجد وارد شده است و هم نماز امام زمان علیه السلام با صد بار «ایاک نعبد و ایاک نستعین‏» و هم تهلیل و تسبیح فاطمه‏ی زهرا، سلام‏الله علیها .

7ـ این دو داستان که نقل شد، مشهود و یا مثل مشهود خودم بود [10] و داستان‏های دیگری هست که فعلا تمام خصوصیات آن را در نظر ندارم . بعدا، ان شاءالله، تحقیق کرده، در این دفتر، باذنه تعالی، ذکر می‏کنم .

8ـ در آن موقع که زمین، این قدر بی‏ارزش بوده است، فقط یک مساحت کوچکی را مورد این دستور قرار داده‏اند، که ظاهرا حدود سه چشمه از مسجد فعلی است که در زمان ما خیلی بزرگ شده است: ظاهرا، آن چشمه‏ای که در آن، محراب هست، و دو چشمه‏ی طرفین باشد

نگارنده که خالی از وسوسه نیستم و خیلی به نقلیات مردم خوش‏بین نیستم، از این عبارات، به صحت این مسجد مبارک قطع دارم . والحمدلله علی ذالک و علی غیره من النعم التی لاتحصی [11] . پیشگویی امیر مؤمنان علیه السلام از مسجد جمکران

مطابق نقل خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین شیخ صدوق، امیر مؤمنان علیه السلام از مسجد مقدس جمکران سخن گفته است .

محمد بن محمد بن هاشم حسینی رضوی قمی، به تقاضای مولی محمد صالح قمی، به سال1176هجری، در باره‏ی فضیلت‏شهر قم و تاریخچه‏ی تاسیس مسجد مقدس جمکران، کتاب ارزش‏مندی تالیف و آن را« خلاصة البلدان» نام نهاده است .

شیخ آقا بزرگ تهرانی، این کتاب را مشاهده کرده و گزارش آن را در« الذریعه» آورده است [12]

  مرحوم کاتوزیان، این کتاب را در اختیار داشته، فرازهایی از این کتاب را در کتاب «انوار المشعشعین »آورده است .

وی، در این رابطه، حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام آورده، که فرازهایی از آن را در این جا می‏آوریم و علاقه‏مندان به تفصیل بیش‏تر را به کتاب انوار المشعشعین رهنمون می‏شویم . او می‏گوید :

در کتاب خلاصة البدان از کتاب مونس الحزین - از تصنیفات شیخ صدوق - با سند صحیح و معتبر، از امیر مؤمنان علیه السلام روایت کرده که خطاب به حذیفه فرمود: «ای پسر یمانی! در اول ظهور، خروج نماید قائم آل محمد علیه السلام از شهری که آن را قم گویند )[13] و مردم را دعوت به حق می‏کند، همه‏ی خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود ...

ای پسر یمانی! این زمین، مقدس است، از همه‏ی لوث‏ها، پاک است ...

عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد . رایت وی بر این کوه سفید بزنند، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن - که قصر مجوس است - و آن را «جمکران‏» خوانند . از زیر یک مناره‏ی آن مسجد بیرون آید، نزدیک آن جا که آتش‏خانه‏ی گبران بوده ... [14]

از این حدیث‏شریف، استفاده می‏شود به طوری که مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیة‏الله، ارواحنا فداه، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدس جمکران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است .

مرحوم کاتوزیان، پس از نقل متن کامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، در باره‏ی کوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی که در حدیث‏شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است [15]

خوانندگان گرامی، توجه دارند که احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند; زیرا، جز معصومان علیهم السلام که با سرچشمه‏ی وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمی‏توانست‏خبری بگوید که صدها سال بعد تحقق پیدا کند .

روزی که امیرمؤمنان علیه السلام به حذیفه از مسجد جمکران خبر می‏داد، در سرزمین حجاز و عراق، کمتر کسی نام قم را شنیده بود، لذا می‏بینیم که در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به «در نزدیکی ری‏» تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمه علیهم السلام روشن گردد .

از این رهگذر، احتمال نمی‏رود که احدی از مردم حجاز، نام جمکران را به عنوان یکی از دهات قم شنیده باشد .

نکات ریزی که در مورد قصر مجوس و آتش‏خانه‏ی گبران آمده، مطلبی نبود که در حجاز و عراق، کسی از آن آگاه باشد .

به هنگام صدور این حدیث از مولای متقیان علیه السلام، کسی نمی‏توانست پیش‏بینی کند که در کنار ده جمکران، در آینده، مسجدی ساخته خواهد شد و با حضرت بقیة‏الله (عج) - که آن روز متولد نشده بود - ارتباط خواهد داشت .

هنگامی که شیخ صدوق، این حدیث را در کتاب مونس الحزین درج می‏کرد، بدون تردید، این مسجد، مناره نداشت .

هنگامی که صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، این حدیث را از مونس الحزین نقل می‏کرد، باز هم مسجد مقدس جمکران، مناره‏ای نداشت; زیرا، برای نخستین بار، در سال 1318 هجری، یک مناره در زاویه‏ی جنوب شرقی مسجد ساخته شد [16]

هنگامی که مرحوم کاتوزیان، این حدیث را در کتاب انوار المشعشعین می‏نوشت، مسجد جمکران، فقط یک مناره داشت و تا چند سال پیش نیز به همین منوال بود، ولی در این حدیث آمده است که «از زیر یک مناره‏ی آن، مسجد، بیرون آید» .[17]

این تعبیر، صریح است در این که به هنگام ظهور حضرت بقیة‏الله، ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمکران، بیش از یک مناره خواهد داشت، در حالی که به هنگام چاپ کتاب (1327 هجری) مسجد، فقط یک مناره داشت

1)   این تقریظ، در آغاز نجم ثاقب چاپ شده است . دست‏خط میرزای بزرگ، در کتابخانه‏ی آستان قدس، در یکی از نسخ خطی کتاب، به شماره‏ی 9361 موجود است

[2]     میرزای نوری، استظهار کرده‏اند که رقم «393 هجری‏» تصحیف شده و صحیح آن «373 هجری‏» است .(جنة الماوی، ص 47; نجم ثاقب، ص 215; مستدرک: ج 3، ص 447 )

[3]     هرچند راوی این خبر شیخ صدوق ، معتقد است که در زمان غیبت ، نباید نام اصلی حضرت بقیة الله تلفظ شود ، ولی در این جا، برای رعایت امانت در نقل ، به طور صریح آورده است

[4] ـ به جای «حسن بن مسلم‏» ، در نجم ثاقب و جنة الماوی، «حسن مسلم‏» آمده ، ولی در مستدرک ج 3، ص 432 ، «حسن بن مسلم‏» تعبیر شده است . البته، نتیجه، مساوی است، و حذف واژه‏ی «بن‏» در نام‏ها، شایع است

[5]   رهق، نام روستایی است در ده فرسخی قم در مسیر کاشان ، که تا زمان ما ، آباد است . {   مستدرک ج 3، ص 432 }.

[6]  مرحوم نوری ، معتقد است که باید: «لااله‏الاالله وحده وحده‏» گفته شود { بحار، ج 53، ص 231}.

[7]  کلمه‏ی «چهارشنبه‏» در نجم ثاقب افتاده، ولی در جنة الماوی و انوار المشعشعین آمده است . و اگر در متن هم نیامده بود ، از بررسی متن استفاده می‏شد; زیرا ، به طوری که در متن داستان تصریح شده ، دیدار، در شب سه‏شنبه، شب هفدهم رمضان بوده است، پس شب هجدهم، شب چهارشنبه، و روز هجدهم روز چهارشنبه خواهد بود .

[8]  ما، این تعبیر را از جنة الماوی نقل کردیم، ولی در نجم ثاقب چنین آمده است : « هفتاد روز یا هفت روز، ما این جاییم‏» (نجم ثاقب، ص 214 ) .

با توجه به این که این ملاقات در شب هفدهم رمضان بود ، اگر آن را بر هفت‏حمل کنی، بر شب بیست و سوم رمضان منطبق می‏شود که شب قدر است ، و اگر بر هفتاد روز حمل کنی بر بیست و پنجم ذوالقعده منطبق می‏شود که آن نیز روز مبارکی است

[9]  .(بحار، ج 60، ص 208-221 ).

[10] ـ اشاره به دو داستان از عنایات حضرت بقیة‏الله، ارواحنا فداه ، در مسجد مقدس جمکران است ، که مرحوم آیة‏الله حائری آن‏ها را در کتاب خود آورده است .

[11] کریمه‏ی اهل‏بیت، ص 484 ; سردلبران ، ص 248- 250

[12] الذریعة، ج 7 ، ص 216 .

[13] تردیدی نیست که قیام نخستین حضرت بقیة‏الله ، ارواحنا فداه ، از مکه معظمه و کنار خانه‏ خدا است . این حدیث و احادیث مشابه ، به حرکت‏های بعدی آن کعبه‏ مقصود، نظر دارد

[14] انوار المشعشعین ، ج 1، ص 453

[15] انوار المشعشعین، ج 1، ص 454- 458

[16] گنجینه‏ آثار قم، ج 2، ص 672

[17] انوار المشعشعین ، ج 1، ص 454

بالادیده

تعداد نظر های داده شده (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر(ایمیل اجباری نیست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بالادیده