دل نوشت
تحلیلی بر انیمیشن گربه پوتین پوش
محمدمهدی انصاری
جک و لوبیای سحر آمیز داستانی اساطیری – ملی ست با قدمتی حدود دویست سال که درون مایهی آثار هنری زیادی قرار گرفته. گربهی پوتین پوش (puss in boots) به کارگردانی کریس میلر (Chris Miller) نیز با اقتباسی آزاد در سال 2010 توسط کمپانی دریم ورکس پا به عرصه رقابت با آثاری چون " ماشینها 2 " و " پاندا کنگفوکار 2 " نهاده است. گربهی پوتین پوش علیرغم بهره بردن از این داستان پرنوستالژی، دست به دامن یکی از کاراکتر های سری انیمیشنهای " شرک " شده تا شاید گوی رقابت را از دیگر رقبایش برباید...
همه ی اتفاق ها ی خوب افتادند و دست و پایشان شکست.
این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند
تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . .
دل نوشت:
درد دارد…
وقتی با نسیمی برود…
کسی که به خاطرش به طوفان زده ای…
میدونید چرا بعضی دختر پسرا شیطونن؟
صاحب اثر:
Galym Boranbayev
از قزاقستان
یکی دو متر دورتر به سمت غرب "رهنماسنگ"، سنگی گرانیتی قرار دارد که بر روی این لوح، اطلاعاتی در مورد رهنماسنگ و زبان های موجود نوشته شده است. اطلاعاتی در مورد اندازه، وزن و مشخصات نجومی سنگ ها، تاریخ نصب و سرمایه گذاران پروژه. همچنین اطلاعاتی در مورد محفظه محتوای آثار تاریخی زیر این لوح، موجود است اما حوادث موجب شده که اطلاعاتی که در مورد تاریخ قرار دادن محفظه وجود دارد از روی لوح پاک شود.
یک روز آفتابی، خرگوش بیرون از لانه اش غرق در تایپ بود. در همین حین، روباهی او را دید.
روباه: خرگوش به چه مشغولی؟
خرگوش: پایان نامه مینویسم.
روباه: جالبه، موضوع پایان نامت چی هست؟
خرگوش: در مورد اینکه یک خرگوش چطور می تونه یک روباه رو بخوره، کار می کنم.
روباه: احمقانه است، همه کس میدونند که خرگوش، روباه نمیخورد.
خرگوش: مطمئن باش که می تونند، من می تونم اینو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا.
خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از لانه خارج شده و به نوشتن خود مشغول شد.
در همین حال، گرگی از آنجا رد میشد.....
*
خواننده: حامد زمانی
*
دلنوشته:
خیلی سخته ببینی یه آهو اسیر پنجه های شیر شده
ولی سخت از اون اینه که ببینی یه شیر اسیر چشمای یه آهو شده
*
دانلود آهنگ این پست
حجم: 11.8 مگابایت
خواننده: حامد زمانی
*
توی بازار کساد روشنی...
کسی خورشیدو کنار نمیزنه
هرکی دستش برسه به دست عشق...
دیگه زیباییش و جار نمیزنه
بی ربط : این مطلب خاص بود... ولی خاصیت نداشت!!!
عالم ناسوت،،ملکوت،جبروت،لاهوت چیست؟
1.عالم ناسوت:
مراد از این عالم، همان عالم طبیعت و شهادت و مُلک است یعنی جهان جسمانی و اجسام و ماده و مادیات که در آن حرکت و زمان و مکان نقش دارد. عالم ناسوت مانند پوست است نسبت به عالم ملکوت یعنی قشر عالم ملکوت است.[2]
(برای مثال گردویی رو تصور کنید ، پوست گردو میشود عالم ناسوت که قابل دیدن و لمس است. ولی محتوای داخل گردو عالم ملکوت و در صورتی قابل دیدن است که به درستی از پوست عبور کنید. پس دنیایی که در آن زندگی میکنیم مانند این گردوست که پوست آن ناسوت و محتوای آن ملکوت...یعنی ورای این جهان قابل لمس و قابل مشاهده عالمی هست که قابل مشاهده برای عوام نیست الا به تقوا و پرهیزگاری. همانگونه که حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست که ملکوت آسمان و زمین رو به من نشان بده و به اذن خدا مشاهده کرد."وکَذَلِکَ نُری اِبرَهیمَ مَلَکوتَ السَّمـَوَتِ والاَرضِ ولِیَکونَ مِنَ الموقِنین؛ (انعام، 75)
هتل بیلدربرگ «Bilderberg » در کشور هلند، استان «Gelderland »، در حاشیهی منطقهی «Oosterbeek » و در روستایی به نام «Zuid - Veluwe » که آن را زیباترین روستای اروپا میخوانند واقع شده است. ویژگی طبیعی این حومه، به غیر از سرسبزی و زیبایی طبیعت، پوشیده شدن از درختان تنومند بلوط میباشد. زیبایی طبیعت محیط و امکانات این هتل به حدی است که به آن «سوئیس کوچک» نیز گفته میشود....
برهم نهی خانواده هنر«میلاد رهجو»
صدا، موسیقی، نوا و حتّی سکوت هم خانوادههایی در هنر موسیقی هستند. خانوادهای که هر چند به خودیِ خود اصالت، شهرت و محبوبیت دارند، امّا میتوان گفت هر چه که گذشته این هنر در خدمت هنرهای نوین دیگر قرار گرفته و در تأثیر گذاری در مخاطبین نقش خود را ایفا کرده. امروزه بسیار پیش میآید که موسیقی همراه تئاتر، سریال، مستند، فیلم و بازیهای ویدئویی در جهت رساندن پیام مدنظر آن اثر قرار گیرد. امّا در اینجا قصد داریم به نقش موسیقی در بازیهای ویدئویی بپردازیم، مسلماً اگر صحبت از موسیقی در بازیهای ویدئویی میشود، منظور بازیهایی با محوریت موسیقی نیست؛ هر چند به این گونه بازیها هم اشاره خواهیم کرد امّا کلیّت بحث در این مورد نیست...
ای لاله ی خونین چرا ، رخسارپنهان می کنی؟
درخون خود می غلتی و، ماراپریشان می کنی
در لاله زار نینوا ، بر نیزه طنازی مکن
زیرا در این مستانگی ، افلاک چرخان می کنی
هرشمع را پروانه ای ، باشد برای سوختن
اما تو هر دم جان ما ، راهی هجران می کنی
امشب میان عاشقان، خونابه از پیمانه ریخت
گویا تو در میخانه ات ، زخمی نمایان می کنی
ای غم بگو با عرشیان، مارا چه باشد صبح و شام
کز یاد این خونین کفن، مارا تو گریان می کنی
دیگر خدا را طاقتی ، از پیچ و تاب شعر نیست
زیرا به سوگ واژه ها ،اشکی چو باران می کنی
با کربلا در کربلا ، میرفت این پیمانه ها
از بس زجام عشق خود بیمار درمان می کنی
احمد جمالی(رها)