تحلیلی بر انیمیشن گربه پوتین پوش
محمدمهدی انصاری
جک و لوبیای سحر آمیز داستانی اساطیری – ملی ست با قدمتی حدود دویست سال که درون مایهی آثار هنری زیادی قرار گرفته. گربهی پوتین پوش (puss in boots) به کارگردانی کریس میلر (Chris Miller) نیز با اقتباسی آزاد در سال 2010 توسط کمپانی دریم ورکس پا به عرصه رقابت با آثاری چون " ماشینها 2 " و " پاندا کنگفوکار 2 " نهاده است. گربهی پوتین پوش علیرغم بهره بردن از این داستان پرنوستالژی، دست به دامن یکی از کاراکتر های سری انیمیشنهای " شرک " شده تا شاید گوی رقابت را از دیگر رقبایش برباید...
Chris Miller)
گربهی چکمه پوش دست خوش حوادثی قرار میگیرد و به یتیم خانه ای در شهری غریبه راه پیدا میکند. او و تخم مرغی (هامپتی دامبتی) که به دوستی بر میگزیند مورد توجه سرپرست یتیم خانه قرار میگیرند. هامپتی دامبتی با شنیدن داستانی در مورد جک و لوبیای سحر آمیزش به کمک گربهی پوتین پوش در پی یافتن لوبیای های سحر آمیز میافتد. دری به تخته میخورد و گربهی پوتین پوش به قهرمانی بزرگ تبدیل میشود.
قهرمانی باد آورده علتی میشود برای شکافی بین دوستی گربهی پوتین پوش و دوست صمیمیاش که آینده ای پر از انتقام و خیانت را رقم میزند. هامپتی دامبتی با تدارک دیدن حوادثی ( که اصلاً امکان پذیر نیست و با عقل آدمی جور در نمیآید؛ با عقل تخم مرغ را نمیدانم!!) از مهارت جسمی گربهی پوتین پوش استفاده میکند و با استفاده از لوبیای سحر آمیز به قلعهی آسمانی راه پیدا میکند و جوجه ای که تخم طلا میگذارد را میرباید.
هامپتی دامبتی بعد از ربودن جوجه، گربه را در کویری بی آب و علف رها میکند. کیتی سافت پاوز (دختر گربه ای که در سناریوی خیانت هامپتی دامبتی نقش ایفا کرد) قمار عشق را به گربهی پوتین پوش میبازد و برای کمک او خود را به خطر میاندازد. خیانت هامپتی دامبتی به گربه سطحی تکنیکی بود که در سطح استراتژیک خیانت به شهر را رقم میزند. مادر جوجه، غول قلعه آسمانی، برای برگرداندن جوجهاش به شهر حمله میکند. اینجاست که گربهی پوتین پوش با موعظهاش هامپتی دامبتی را بر سر عقل میآورد و با کمک کیتی سافت پاوز شهر را نجات میدهد.
داستان غیر خطی، طنز های موقعیت و کلامی، لوکیشن و رنگ آمیزی های چشم نواز، کودک و بزرگسال را از همان اول مبهوت خود میکند تا داستان را تا آخر دنبال کند. این جاست که نویسنده و کارگردان از گاف های داستانی خود فرار میکنند و از خرده گیریهای منتقدین رهایی مییابند. داستان گربهی پوتین پوش علاوه بر آموزه های اخلاقی، دارای مضامین سیاسی و استراتژیک دقیق و هدفمندی ست که نگارنده را بر آن داشت تا به طور مجمل به آنها بپردازد.
قهرمان داستان یتیمی ست که اصالت جنین (مفهومی مقابل اصالت رحم) را در ذهن مخاطب القا میکند. شیوع زنا زادگی در غرب، حاکمان رسانه را بر آن داشته تا با مشروع نشان دادن آن، سرپوشی بر بی بند و باری جوامع تحت حکومتشان بگذارند.
این بی بند و باری المانی ست که در اکثر آثار سینمایی غرب دیده میشود که بارزترین آن سریال موفق و جهانی "لاست" میباشد که همه شخصیتهایش زنا زاده هستند. در برابر گربهی پوتین پوش شخصیت جوجه را میبینیم که والدش آشوب و تخریب شهر را عامل میشود. اصالت رحم به شدت تخریب شده و اصالت جنین در برابر آن قد علم میکند و سر پوشی بر بی بند و باری نظامهای از هم پاشیده غرب میگذارد.
وقتی خود را به جای کودک آمریکایی قرار میدهم؛ میبینم سرباز آمریکایی حق دارد به عراق و مصر حمله کند. او یتیمی در آن کشورهاست. شاید با خودش مصیبتهایی مثل غاز سحر آمیز (صدام و حسنی مبارک) را به دنبال داشته باشد ولی یادم نمیرود که میخواهد غاز را فراری دهد و شهر را آزاد کند. هدفش رهایی و آرامش مردم و شهر است؛ اما خوب چه کند که گاهی (همیشه!!) سرکنگبین صفرا میافزاید.
امروزه برای سیاسیون و قشر متفکر جوامع، روشن است که عامل این دست اتفاقات چیزی جز دستهای پشت پردهی آمریکایی و اسرائیلی نیست اما وظیفه رسانه های آمریکایی چه میشود؟ آیا او میخواهد که کودکان به رشد فکری برسند یا آنها را با اغوا مردگانی بار آورد که فقط نفس میکشند؟ آمریکا برای اقدامات نظامی خود به اطمینان، پشتیبانی و رضایت مردمش نیاز دارد. بودجه صد و سی میلیون دلاری این اثر، رضایت اذهان اغوا شدهی عمومیای را کسب کرده تا آیندهی اقدامات نظامی، غیر انسانی و خلاف حقوق بشریاش را تضمین کند؛ مهندسی رضایت، هزینه دارد.
هفته نامه رویکرد