فیلمنامهنویسی (بخش اول)
«مهدی نوروزخانی»
«گزارش از سعید شیرخانی»
بسیج دانشجویی دانشگاه شهید رجایی تهران با همکاری هفته نامه فرهنگی سایبری رویکرد اقدام به برگزاری جلسهایی آموزشی برای فیلمنامهنویسی کردند تحت عنوان «چگونه در دو ساعت فیلم نامه نویس شوم؟!!»
مهدی نوروزخانی، مدرس فیلمنامهنویسی و سردبیر هفتهنامه فرهنگی سایبری رویکرد در ابتدا علت نام گذاری این جلسه را ایده گرفته از جملهی مطرح «ژان لوک گدار» کارگردان اسطورهایی سینمای موج نو فرانسه اعلام کرد و گفت:
گدار اعتقاد دارد که کل قواعد کارگردانی را می توان در چهار ساعت آموخت، پس بر این اساس برای بیان قواعد فیلمنامهنویسی دو ساعت باید کافی باشد!!...
نوروزخانی با مقدمه ای درباره تفاوت فیلمنامهنویس بودن و بلد بودن نویسندگی فیلمنامه! مثال مهندس سالن اپرای شهر سیدنی را بیان کرد و گفت:
همه ی فارغ التحصیلان مهندسی عمران، اصول و فرمولهای مهندسی را بلدند و حتی برخیشان مدعی آموزش آن در نیمساعت!!! هستند، اما همهی آنها نمیتوانند آثار جاودانهای چون همان بنای اپرای سیدنی را خلق کنند که حتی سمبل المپیک آن شهر هم شد (هر چند که به دلایل اخلاقی هنوز نتوانسته آن سالن را از نزدیک ببیند و ویزای ورود به استرالیا را بهش ندادند!!!)
فیلم نامه نویسی نیز اینچنین تعمیمپذیر است و لزوما بلد بودن قواعد و نگارش آن به منزله فیلمنامه نویسی کامل بودن نیست؛ گو اینکه اغلب استادان بزرگ فیلمنامهنویسی چون «سید فیلد» اثری مهم و قابل اعتنا ننوشتند!!
وی همچنین دربارهی مشکلات سینمای کشور گفت: مشکل سینمای ایران،فیلمنامه نویسی نیست و این مشکلات بیشتر به علت نبود تهیه کننده مولف و فقدان درک و فهم از یک فیلمنامه خوب است.
مثلا اگر این درک و فهم وجود داشت سینمای ما به غیر از استثناهایی هیچگاه چنین تهی از مضمون و جاذبه نمیشد.
همچنین وی دلیل عدم معرفی منابع برای مبتدیان را جلوگیری از ویروسی شدن و اسیر فرمولها و ساختارها شدن عنوان کرد و گفت:
اگر این منابع در حالت کلی پاسخگو بودند از بین فارغ التحصیلان سینمایی حداقل به اندازه انگشتان یک دست سینماگران مولف و مطرح در میآمدند و البته ضمن رد نکردن کلی آنها، استفاده و کاربردشان را بیشتر در مراحل بعدی و پیشرفته دانست.
به باور وی: هرکس باید سبک نوشتاری خاص خودش را داشته باشد،به طور مثال مسعود کیمیایی،سکانس بندی شده و رمان گونه می نویسد و بهرام بیضایی در حاشیه ی فیلم نامه ی خود، حتی نت های موسیقی را هم می آورد.
نوروزخانی در ادامه به بیان سرفصلهای آموزشی فیلمنامهنویسی به سبک خودش پرداخت که از چهار بخش تشکیل شده.
البته در اینجا فقط برای بخشهای دوم و چهارم که واجبتر هستند، مختصر توضیحی میآوریم.
برای بخشهای اول و سوم به بیان موضوعی آنها اکتفا میکنیم و شرح آنها را به قسمت دوم مباحث تئوریک فیلمنامهنویسی موکول میکنیم.
بخش اول: پیش نیازهای سینمایی برای فیلم نامه نویسی
این پیش نیازها شامل تاریخ مختصری از سینماست، از مخترعین! سینما و وارد شدن تکنیکهایی سرنوشتساز چون استاپ موشن توسط «ژورژ ملیس» به سینمای ابتدایی تا سینمای امروز، که تا خرخره در جلوه های ویژه ی رایانهای و میدانی فرو رفته است.
ورود داستان به سینما توسط گریفیث و نقش ادبیات در سینما
بررسی مکاتب و جریانهای تاریخ ساز سینما چون
اکسپرسیونیسم آلمان
نئورئالیسم ایتالیا
سینمای موج نو فرانسه و پیش درآمدش سینمای موج نو بریتانیا
مکتب نیویورکی ها
دهه ی ۸۰ و باروری جلوه های ویژه میدانی
دهه ۹۰ و زایش جلوه های ویژه رایانه ای
و سینمای هزاره سوم.
بخش دوم: هفت کلید واژه مقدس برای فیلمنامهنویسی
برای یک فیلم نامه نویس ،آشنایی با این هفت کلید واژه ضروری و لازم است که به ترتیب به شرح ذیل است.
1- پلان: به طور فنی پلان را می توان این گونه تعریف نمود،از لحظهی فشردن دکمهی ضبط تا فشردن دکمهی توقف، یک پلان به حساب می آید. یک پلان، یک نما یا شات نیز نامیده می شود.
2- صحنه: مجموعه پلان هایی که یک مضمون و یک محتوای ثابت را بیان می کنند و در یک محیط فیزیکی ثابت رخ می دهند،صحنه نامیده می شود.
3- سکانس(سکانس-پلان ): مجموعه ای از صحنهها که از لحاظ محتوایی و خط داستانی یکسان هستند و هدف خاصی را دنبال می کنند و دقیقا مصداق یک فصل یک رمان در تقسیمبندیهای موضوعی ادبی هستند.
به طور مثال سکانس سرقت یک بانک، از صحنه هایی همچون، ورود اتومبیل، باز کردن قفل در، ورود و یافتن گاوصندوق، شکستن رمز گاوصندوق، فرار و خروج اتومبیل تشکیل شده است.
صحنهی باز کردن قفل در بانک از پلان های متعددی همچون، نزدیک شدن به در، نمای نزدیک از قفل و امتحان کلیدهای متفاوت، باز شدن قفل و نمای داخلی ورود میباشد.
در ادامه به مفهوم سکانس-پلان اشاره شد،به پلانی که از چند صحنه و یک مضمون واحد درست شد باشد سکانس-پلان می گویند.
4- شناسنامهی صحنه: در هنگام فیلم نامه نویسی، علیرغم خطا بودن ذکر مسائل فنی و تولید که مربوط به کارگردان است، نوعی تقسیمبندی بر اساس صحنه معمول است که کار برنامهریزی و چندی دیگر را تسهیل و تسریع میکند.
آن عبارت است از تیترهایی که بالای هر صحنهی متن صحنهبندی قرار میگیرد و حداقل به سه مورد اشاره می کند که از آن به عنوان شناسنامهی صحنه یاد میشود.
- در شناسنامهی صحنه معمولا شمارهی صحنه که برای سهولت درجابه جایی صحنه ها هنگام فیلم برداری است در ابتدا ذکر میشود و همین طور اشاره به روز یا شب بودن زمان.
-داخلی یا خارجی بودن صحنه که تعبیری برای فضاهای بسته و یا محیط های باز است که نوع نورپردازی و برنامهریزی برای برخی مسائل فنی دیگر را توجیه میکند.
- نام مکان (لوکیشن) که مربوط به شخصیتهای داستانی ست.
شناسنامهی صحنه برای درک بهتر فضا و کمک بیشتر به کارگردان، برنامهریز، نورپرداز و ... است.
5- توضیح صحنه: توضیح کامل کنش های و افعال عینی بدون کوچکترین شرح اضافهای. به زبانی سادهتر و عامیانهای یعنی هر آنچه که باید در فیلم دیده شود.
6- سیناپس یا طرح اولیه : سیناپس یا خلاصه طرح می تواند از ۳ خط، یک صفحه،۳ صفحه و یا پنج صفحه تشکیل شده باشد. طرح اولیه،فاقد دیالوگ و جزئیات است و خلاصه ای از هر سکانس را بیان می کند.
7- POV و عدم استفاده از دکوپاژ: POV مخفف Point Of view به معنای نمای نقطه نظر است. یکی از معدود اصطلاحات فیلم برداری است که فیلمنامهنویس مجاز است از آن استفاده کند.
نمای نقطه نظر به منظور ایجاد حس بهتر و نزدیک شدن مخاطب با کاراکتر است که نما را از زاویه دید اول شخص نشان می دهد.
دکوپاژ مسائل فنی مربوط به کارگردان است که مهمترینش انتخاب زاویه دوربین یا همان دوربینکشی ست و به هیچ وجه نباید در فیلم نامه آورده شود.
بخش سوم: سبک و فرمولی ساده برای فیلمنامهنویسی
تکنیک های مرسوم فیلم نامه نویسی مانند فیش برداری معروف سید فیلد و اصول و قواعد رابرت مک کی و برخی سبکهای مرسوم دیگر.
از نکات جالب توجه این بخش تشریح کامل ساختار فلوچارتی ابداعی خود مهدی نوروزخانی ست که برای هر نوع نگارش کارایی دارد. (توضیحات کامل این بخش مانند بخش اول به قسمت دوم موکول میشود)
|
بخش چهارم: ده فرمان اساسی برای فیلم نامه نویسی
نوروزخانی در این بخش به ده نکتهی اساسی و حیاتی برای فیلم نامه نویسی اشاره کرده که از دیدگاه خودش نکات طلایی ست و ماحصل تجربیات شخصیاش است البته به تعبیر خودش اختصار اینجا تمام ویتامینها! و خواص این فرمانها را از بین برده!!
۱-زگهواره تا گور فیلم ببین.
فیلم دیدن بهترین تمرین برای یافتن سوژه ها، دریافتن نوع پرداخت و سکانسبندی، پی بردن به نقاط ضعف و عدم تجربه آنهاست.
۲-خود منتقدی و خود تحلیلی
نگاه انتقادی و تحلیل گرایانه به آثار دیگران باعث می شود اشراف بیشتری نسبت به متن خود بوجود آید.
۳-تئوریسین بودن.
(بنا بر احتمال سوءبرداشت از توضیح این زیر شاخه که مربوط به انحلال خانه سینماست و بیانش در جلسه تنها علتی آموزشی داشت؛ از باز تکرار آن خودداری میشود)
۴- فرم جذب مخاطب می کند، محتوا استحاله مخاطب می کند.
این عقیده رسانهای شخصی گوینده است که توضیح کاملش در مباحث تئوریک آینده وعده داده میشود.
۵- درک زمان و مکان
استفاده از تکنولوژی روز، نوع پوشش خاص زمانه و تیپ ظاهری کاراکتر ها، تکه کلام ها و بسیاری موارد دیگر باید به دقت کنترل شود تا حقیقت زمانی و مکانی برای همیشه ثبت شود.
۶-شریف و تمیز نوشتن
فیلم های هالیوودی و فروش میلیاردی شان نشان می دهد که سکس و خشونت همیشه بهترین فرمول برای جذب مخاطب است و مهمتر؛ نیک و صادق نمایش دادن جایی که در آن زندگی میکنیم.
۷- عمر کار خود را دریابید.
فیلم نامه مانند هر جانداری به زمان نیاز دارد تا رشد و نمو داشته باشد.
نباید فیلم نامهای خام را به سرعت تبدیل به فیلم کرد و همچنین نباید اجازه داد زمان زیادی از بلوغ و بالندگی فیلمنامه بگذرد و بترشد.
۸- ساعت نوشتن خود را پیدا کنید.
هر فردی ساعت نوشتن خاص خودش را دارد،بعضی صبح ها و بعضی شب ها بهتر با قلم خو می گیرند. پس به دنبال ساعت نوشتن خود باشید تا اثر بهتری را ارائه دهید.
۹-مصلحت اندیشی کنید.
نازک دل بودن باعث می شود آثار ارزشمندی نیمه کار بمانند،اگر با تغییر نکته ای و یا حذف بخشی از اثر خود می توانید آن را به تولید برسانید، حتما این کار را بکنید.
۱۰- زندگی زیباترین فیلمی ست که بر اساس فیلمنامه تقدیر ساخته شده، از کارگردانی خداوند درس بگیرید.
نکات، موقعیتهای ساده و جملاتی که در روزمرگی خود میشنویم شاید روزی بهترین دیالوگ یکی از شخصیتهای ما شوند!!! پس همیشه قلم و خودکاری داشته باشید تا...
ادامه دارد ...
هفته نامه رویکرد
اما خیلی از مطالبش به آینده ارجاع داده شده
چطوری میشه به مطالب ارجاع داده شده دسترسی پیدا کرد؟