رواق

بالادیده




 http://rahhha.persiangig.com/image/%D8%B1%D9%88%20%D8%AC%D9%84%D8%AF%20%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D9%82%D8%A7%20%D8%A86.jpg

کابوس سیاه و سفید
«مریم خوش‌نشین»

 انیمیشن فرانکن‌وینی به کارگردانی و نویسندگی‌ تیم برتون ساخته‌ی سال ۲۰۱۲ شرکت والت‌دیزنی آمریکا، فیلمی در رده‌ی ب و در ژانر کمدی ترسناک است. این انیمیشن در کنار دیگر انیمیشن‌های این ژانر همچون پارانُرمن و هتل ترانسیلوانیا روی پرده‌ی سینماهای آمریکا رفت که پس از حدود سه هفته اکران با فروش تقریبی۶۳ میلیون دلار در سطح جهان تقریباً توانست اندکی در گیشه آبروداری کند.

رده‌ی فروش فرانکن‌وینی در مقایسه با استاپ‌موشن‌های مشابه‌اش، مثل کابوس قبل از کریسمس و عروس مرده، فاصله زیادی دارد و گویا این روایت سرد و ترسناکِ آمیخته با طنز کم‌کم نیرویش را در تسخیر گیشه از دست می‌دهد...

این انیمیشن نسخه‌ی بلندی بر اساس فیلم کوتاه  برتون با همین نام که در سال ۱۹۸۴ با اقتباس از داستان کلاسیک و ترسناک فرانکنشتاین ساخته شده بود؛ بازسازی شده است. فیلم کوتاه فرانکن‌وینی از اولین ساخته‌های برتون بوده است.

(عکس شماره ۲) پسربچه‌ای دبستانی است که با دوستان خود هم‌بازی نمی‌شود و تنهایی‌اش را با سگ محبوبش اسپارکی در شیروانی خانه شریک می‌شود. اختراعات و ساخته‌های عجبیش، در این سن‌وسال او را استثنایی می‌کنند.

 سگ بازیگوش ویکتور در یک تصادف می‌میرد و با دیدن آزمایش آقای رایکروسکی، معلم علوم مدرسه‌اش، در مورد رسانایی و پاسخ ماهیچه‌های بدن یک قورباغه مرده به جریان الکتریسیته، به این فکر می‌افتد که اسپارکی را با نیروی رعد‌وبرق زنده کند.

پوسترها، تریلر و البته داستان می‌گوید او موفق می‌شود و حالا نباید اجازه دهد کسی از حضور اسپارکی با خبر شود اما وقتی بچه‌های دیگر به چگونگی آزمایش خارق‌العاده‌ی ویکتور پی می‌برند؛ با انگیزه برنده‌شدن در نمایشگاه علوم سعی می‌کنند جسد حیوانات خانگی‌شان را زنده کنند که به اشتباه هیولاهایی را در سطح شهر می‌پراکنند. ویکتور با کمک اسپارکی موفق می‌شود به ساده‌ترین شکل ممکن این مشکل بزرگ را حل کند و در نهایت خانواده و مردم شهر حضور اسپارکی را می‌پذیرند.

http://rahhha.persiangig.com/image/5555555555-thumb.jpg

فرانکن‌وینی فروشش را مانند سرنوشت خیلی از کارهای سینمایی، مدیون برچسب کارگردانش، تیم برتون و البته نوستالژیک‌بودن این انیمیشن است.

لذت یادآوری یک اثر محبوب، گاهی می‌تواند با لذت تماشایش برای اولین بار برابری کند. شاید عوامل ساخت فرانکن‌وینی احتمال داده‌اند طرف‌داران برتون نیز از مرور خاطرات استقبال کنند و‌‌ برای زنده‌کردن سود کارهای قبلی دست به کار شده‌اند.

 علاوه بر بازسازی فیلم‌ کوتاه قدیمی، که خود اقتباسی از داستان‌‌های ترسناک کلاسیک بوده است؛ تکرار شخصیت‌ها و محیط‌های خاص کارهای قبلی برتون در فرانکن‌وینی کاملاً احساس می‌شود.

کمی بعد از شروع فرانکن‌وینی، صحنه‌ی خانه‌های ویلایی یکسان با خیابانی که از بین‌شان می‌گذرد و به تپه‌ای ختم می‌شود؛ یادآور صحنه اول فیلم سیاه‌نمای ادوارد دست‌قیچی است. با این تفاوت که این تپه قلعه‌ی ادوارد تنها نیست و قبرستانی برای حیوانات خانگی است.

 مردم سنتی با افکاری بسته و متعصب در یک طرف، شخصیت اول داستان در طرف دیگر و مشکلاتی که روند داستان را می‌سازد زمینه‌ی اصلی ساخته‌های برتون است.

چهره‌پردازی کاراترها در ساخته‌های برتون سبک و سیاقی خاص دارد که به برندی برای کارهایش تبدیل شده است. چهره‌ها و اندام‌های اغراق‌آمیز و طنزآلودی که سرد و ترسناک طراحی شده‌اند؛ در فرانکن‌وینی هم به چشم آمده‌اند.

مشکلات تکه‌تکه‌بودن بدن اسپارکی مرده را قبلاً در بدن پارچه‌ای و وصله‌پینه‌ایِ سالی در کابوس قبل از کریسمس و یا بدن عروس مرده دیده بودیم که با قطع‌شدن و جاماندن تصادفی اعضایشان دست‌وپنجه نرم‌ می‌کردند و طنز و دلسوزی برای مخاطبان به جا می‌گذاشتند. تشابه‌ها و ارتباطات زیادی جدای از این ظواهر می‌توان در کارهای او احساس کرد.

http://rahhha.persiangig.com/image/777777777-thumb.jpg

برتون با اندکی جابه‌جایی در شخصیت‌ها و پس‌زمینه‌ها و دست‌چین‌کردن آن‌ها از آلبوم آثارش فرانکن‌وینی را روانه سینما می‌کند. شخصیت آقای رایکروسکی برگرفته از بازیگری به نام وینسنت پرایس است. بازیگر معروفی که برای صداپیشگی و نقش‌هایش در ساخته‌های ترسناک معروف است.

پرایس قهرمان برتون بوده و در انیمیشن کوتاه برتون با نام وینسنت نیز صدا پیشگی داشته و آخرین بازی خود را در فیلم ادوارد دست‌قیچی برتون، در نقش مخترع ادوارد، ارائه داده است. حتی اسپارکی هم از این اقتباس‌ها بی‌نصیب نمانده و او دقیقاً همان سگی ست که در مجموعه‌ی سگ خانواده، به تهیه‌کنندگی خود برتون، حضور داشت.

این نوستالژی –فرانکن‌وینی-  شاید خصیصه تکرار را در کارهای برتون بیشتر نمایان کرد و این به طور حتم طرفداری‌های پافشارانه از کارهای به ظاهر متفاوت برتون را کم‌رنگ‌تر خواهند شد.

فرانکن‌وینی بر خلاف دیگر ساخته‌ها در ژانر کمدی-ترسناک، بیشتر بر اصالت یک ژانر ترسناک تأکید داشته تا جنبه‌های کمدی و عامه‌پسند. شاید یکی از دلایلی که در جدول فروش نسبت به دیگر انیمیشن‌های رقیبش موفقیت خوبی کسب نکرده است؛ همین باشد.

استفاده از صحنه‌های ترسناک و دلهره‌آور، بیشتر از صحنه‌های ترسناک ساخته‌های قبلی برتون، شاید حتی با حضور والدین نیز برای بچه‌های کنجکاو و جسور کمی آزاردهنده باشند.

 

صحنه‌های یک سوم پایانی انیمیشین از فضای دلنشین و احساسی به دلهره و ترس زیادی می‌رسد. بچه‌ها هیولاهای به وجود آمده را زمانی تماشا می‌کنند که دیگر خبری از طنز موجود در طول روایت داستان نیست و ویکتور هم با دردسری جدی روبه‌رو می‌شود که شاید نه برای همه ولی قطعاً برای عده‌ای از کودکان مناسب نیست.

مخاطب عادی دیدن تصاویر خشن و ترسناک را صرفاً جهت تنوع و سرگرمی برمی‌گزیند و لذت آن نیز منحصراً برای احساس ترس ناشی از تماشای آن‌ها ست. الزام ایجاد تنوع و جذب مخاطب در صنعت سینما کلید مهمی است که هر شرکت سازنده‌ای برای عبور از بن‌بست‌های بی‌محتوایی و تکرار به دنبال آن می‌گردد.

با دست‌به‌دامن‌شدن تکنیک‌های ساخت و خلاقیت در روایت جدید و تلفیق دو ژانر سرگرم‌کننده‌ی ترسناک و کمدی، در نهایت نتیجه‌ی کارهای برتون چیزی بیش از تخیلات بی‌فایده نبوده‌اند که شاید بزرگ‌کردن و عرصه‌دادن به آن‌ها انگیزه‌ای جز حیات صنعت سینمایی نبوده است.

اگر روایت جدید و طنزگونه‌ی داستان‌های ترسناک را سبک کاری برتون در نظر بگیریم؛ فیلم کوتاه فرانکن‌وینی (۱۹۸۴) نیز همین روال را داشته است و بازسازی انیمیشن بلند آن هم از این روش تبعیت می‌کند.

طنز موجود در چهره‌ها و دیالوگ‌ها کمی فضای سرد و سیاه‌ وسفید انیمیشن را گرم می‌کند و داستان ترسناک برگرداندن یک سگ مرده به زندگی با یک آزمایش علمی طوری روایت می‌شود که برای پخش در رده‌ی فیلم‌های خانوادگی توجیه‌پذیر باشد.

وابستگی به حیوان خانگی و مردن آن شاید غم‌انگیز‌ترین اتفاق دوران کودکی به خصوص برای فرهنگ غربی باشد. توهم بی‌جا و بیش‌ از حد برتون در "خواستن توانستن است" ایرادی است که شاید در بسیاری از کارهای گول‌زننده‌ی دیگر هالیوود وارد بوده است.

زنده‌شدن عزیز از دست‌رفته، پول‌دارشدن یک شبه، داشتن نیروی خارق‌العاده و معجزاتی این چنین را نمی‌توان اغراق در سینما نامید بلکه این‌ها‌ دروغ‌هایی برای محسور‌کردن مخاطبان هستند که بی‌میل به دورماندن از حقایق آزاردهنده و پناه آورده به رویاها نیستند.

تیم برتون کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده فرانکن‌وینی برای ساخت فیلم‌ها و انیمیشن‌های ترسناک، به سبک خودش معروف است. از بچگی به فیلمسازی علاقه داشته و از همان دوران ساختن انیمیشن‌های کوتاه با روش استاپ‌موشن را تجربه کرده است.

http://rahhha.persiangig.com/image/888888888-thumb.jpg

برتون پس از ساخت فیلم کوتاه فرانکن‌وینی در سال ۱۹۸۴ از کمپانی دیزنی اخراج شد. آن زمان به عقیده آن‌ها فیلم مناسب نبود چرا که چنین فیلم ترسناک و خشنی بیننده نمی‌داشت. اما در بازسازی این فیلم و بعد از موفقیت‌ها و پیشرفت‌های برتون در آثار به یاد‌ماندنی‌اش، شرکت پخش‌کننده‌ی نسخه‌ی ۲۰۱۲ فرانکن‌وینی، والت‌دیزنی است.

ماجراجویی بزرگ پی‌وی و بیتل جوس اولین‌ ساخته‌های برتون بودند که با فروش خوبشان نسبت به بودجه‌ی اندک توجه برانگیز شدند.پس از این‌ها سومین فیلم بلند برتون بتمن بود که اولین ساخته‌ی سینمایی از کمیک‌های بتمن به شمار می‌رفت. این فیلم با بودجه‌ی بالا ساخته شد و قدمی مهم برای انگیزه‌ی ساخت فیلم‌های ابرقهرمانانه در آینده از جمله‌ی ادامه‌ی همین فیلم گردید.

ادوارد دست‌قیچی ساخته‌ی بعدی برتون بود فیلم سیاه و تاریکی که اولین ساخته‌ی بسیار نزدیک به شخصیت خود برتون به حساب می‌آمد.ادامه‌ی آثار برتون فیلم‌ها و انیمیشن‌های سیاه با مضامین ترسناک و خشن هستند که یا حاصل داستانی برآمده از تخیل خود او و یا اقتباسی از داستان‌های ترسناک و فانتزی کلاسیک بوده‌اند که با همکاری دوستان قدیمی‌اش از جمله جانی دپ ساخته شده‌اند.

فرانکن‌وینی سومین انیمیشنی ست که برتون با تکنیک استاپ‌موشن ساخته است. تکنیکی قدیمی که بعد از ورود تکنولوژی‌های دیجیتال نیز طرف‌داران خود را دارد. جالب است عنوان شود که او برای ساخت این انیمیشن حدود ۳۰ انیماتور و تعداد زیادی عروسک از کاراکتر‌ها تهیه کرده است.کابوس قبل از کریسمس اولین و عروس مرده دومین ساخته‌‌ی برتون به روش استاپ‌موشن بوده‌اند.

شخصیت ویکتور فرانکنشتاین در فیلم فرانکن‌وینی،پسربچه‌ای عجیب و غریب است که الهامی از کودکی خود برتون است. بسیاری از آثار او شاید نشأت‌گرفته از درونیات آمیخته با تخیلاتش هستند. اغلب کاراکتر‌های اصلی افرادی درون‌گرا هستند که در جریانی مخالف حرکت می‌کنند.

جک، اسکلت با استعدادِ کابوس شب کریسمس، برای عملی‌کردن افکار مبتکرانه‌اش، مظلوم‌نمایانه اشتباهی بزرگ مرتکب می‌شود. گذشته‌ی تلخ سوئینی تاد دلیل موجهی برای انتقام‌های وحشتناکش می‌شود  و بعد از مرگ با وجود تمام جنایت‌هایش یک تراژدی به بار می‌آورد.

ادوارد دست‌قیچی به جرم متفاوت‌بودن در نهایت مجبور است در تنهایی و با خلاقیت‌های صرف‌شده در باغچه‌اش زندگی کند. همه این شخصیت‌ها دغدغه‌ها و زندگی افرادی خلاق و در انزوای شدید را نمایش می‌دهند. که زندگی تلخ و تاریک و روان‌پریشانه‌ای دارند که به شخصیت برتون نزدیک هستند.

در پی مسخ‌شدگی برتون در فیلم‌های ترسناک این نتیجه‌ای نه چندان دور از ذهن در ساخته‌هایش می‌باشد.

برتون در تنهایی و تجربه‌هایش خلاقیت خوبی کسب کرد اما نتیجه‌ی بی‌توجهی والدینی پرمشغله و به انزوا کشیده شدن برتون، غرق‌شدن او در فیلم‌ها و خیالات واهی و سرگرم‌کننده بود که در نهایت به درگیرشدن او در ساخت کارهایی مشابه برای مخاطب انجامید.

 

 منبع:هفته نامه ی رویکرد

رواق
بالادیده

تعداد نظر های داده شده (۱)

عالی و مفید 👌❤
ممنون 🙏🙏🙏

ارسال نظر(ایمیل اجباری نیست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بالادیده