رواق

بالادیده

مورّخان و مفسران گفته‌اند، منظور از آن تنگه، تنگه‌ای است که در کوه‌های قفقاز وجود داشت، همان‌جایی که رشته کوه‌هایی میان دریای خزر و دریای سیاه مانند یک دیوار طبیعی کشیده شده و جنوب و شمال را قطع می‌کند و فقط یک تنگه در میان آن وجود دارد که امروز به تنگه داریال (داریال محرف داریول است که به زبان ترکی به معنای تنگه است، و این سد را به لغت محلی دمیرقاپو که به معنای در آهنین است می‌نامند.) معروف است و...


قرآن کریم هنگامی که داستان ذوالقرنین بیان می‌کند در ادامه آن می‌گوید ذوالقرنین در سفر سوم خود، به تنگه‌ای میان دو کوه رسید و با قومی روبه رو شد که زبان نمی‌دانستند. آن قوم از فتنه و فساد قوم یأجوج و مأجوج به ذو القرنین شکایت کردند و از وی خواستند که میان آن‌ها و آن قوم سدّی ایجاد کند تا آن‌ها از تهاجم آن قوم در امان باشند. آن‌ها گفتند که حاضرند هزینه این کار را هم پرداخت کنند.

ذو القرنین پیشنهاد ساختن یک سدّ را پذیرفت؛ ولی کمک مالی آنان را نپذیرفت و گفت: آن‌چه خدا به من داده است برای من بهتر است و از آنان خواست که با نیروی انسانی به او کمک کنند و گفت قطعه‌های آهن بیاورند و با آن، میان دو کوه را پر کرد و دستور داد که با کوره‌ها بر آن بدمند و آنان دمیدند و آهن کاملاً سرخ شد، سپس به شکاف‌های آن مس گداخته ریختند و چنان سدّ محکمی ایجاد شد که یأجوج و مأجوج نتوانستند از آن عبور کنند و ذوالقرنین شادمان از این موفقیت گفت:

این رحمت پروردگار من است. وقتی وعده او فرا رسد، آن سدّ درهم ریخته می‌شود و وعده پروردگار من حق است.1

به طوری که مورّخان و مفسران گفته‌اند، منظور از آن تنگه، تنگه‌ای است که در کوه‌های قفقاز وجود داشت، همان‌جایی که رشته کوه‌هایی میان دریای خزر و دریای سیاه مانند یک دیوار طبیعی کشیده شده و جنوب و شمال را قطع می‌کند و فقط یک تنگه در میان آن وجود دارد که امروز به تنگه داریال (داریال محرف داریول است که به زبان ترکی به معنای تنگه است، و این سد را به لغت محلی دمیرقاپو که به معنای در آهنین است می‌نامند.) معروف است و در نزدیکی تفلیس و ماورای قفقاز قرار دارد. هم اکنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی هست و مسلماً باید همان سدّ کورش باشد. در سدّ ذوالقرنین گفته می‌شود که آهن زیاد به کار رفته و میان دو کوه ساخته شده است، معبر داریال هم میان دو کوه بلند واقع شده و این سدّ نیز که آهن زیادی در آن دیده می‌شود، در همین درّه وجود دارد.2

شاید بتوان گفت که مورّخان تقریباً اتفاق نظر دارند که سدّ یأجوج و مأجوج در شمال ایران و در منطقه قفقاز است و ذوالقرنین آن را برای مهار کردن اقوام وحشی شمال که یأجوج و مأجوج نامیده می‌شدند بنا کرد.

درباره یأجوج و مأجوج هم سخنان بسیاری گفته شده است. ظاهر این است که آن‌ها اقوامی وحشی بودند که در شمال دریای خزر زندگی می‌کردند و از منطقه قفقاز به سوی آذربایجان و ایران سرازیر می‌شدند و تاخت و تاز و غارتگری و کشتار می‌کردند. این اقوام را یونانیان «سیت» یا «سکا» می‌نامیدند و آن‌ها همان قوم «منگوک» یا «منچوک» یا «منغول» بودند که اصل آن‌ها از مغولستان در شمال شرقی دنیای آن روز بود. ظاهراً این اقوام از سواحل شمالی دریای خزر عبور می‌کردند و از ناحیه قفقاز به سوی ایران سرازیر می‌شدند.3

هرودوت می‌گوید: قبایل سیت از بند قفقاز آمده و آبادی‌های دامنه را به غارت می‌گرفتند.4

با توجه به این که در عهد عتیق و جدید نام گوگ و مگوگ در نسخه عبری و جوج و مأجوج در ترجمه فارسی آمده است و آن‌ها قومی شرور معرّفی شده‌اند، نباید تردید کرد که دو کلمه یأجوج و مأجوج که در قرآن آمده ریشه عبری دارند و درست کردن اشتقاق عربی برای آن‌ها صحیح نیست و این که بعضی‌ها این کلمه را از «اجّ النار» به معنای شعله ور شدن آتش مشتق دانسته‌اند، نظری دور از صواب است.

شباهت روشنی که میان واژه مگوگ یا مأجوج با واژه مغول وجود دارد و نیز تصریح به این که این قوم از شمال سرازیر می‌شدند و جمعیتی بسیار داشتند، تقریباً سخن کسانی را که این قوم را همان قوم مغول می‌دانند تقویت می‌کند. در تاریخ هم بارها قوم مغول به سرزمین‌های همسایه و حتی سرزمین‌های دور هجوم برده‌اند و تهاجم و تاخت و تاز در خوی آن‌هاست.

یاجوج ماجوج

چنین می‌نماید که قوم مغول از سرزمین اصلی خود که در شمال شرقی دریای خزر است گاهی به چین و شبه قاره هند هجوم می‌بردند و گاهی هم از دو طرف دریای خزر به ما وراء النهر و آذربایجان و ارمنستان حمله می‌کردند و دیوار چین در شرق و سدّ ذوالقرنین در غرب برای مهار کردن آن‌ها ساخته شده است.

مطلبی که در این‌جا باقی می‌ماند و تأمل بیش‌تری را می‌طلبد، این است که در آیه آخر از آیات مربوطه به ذوالقرنین از زبان او سخنی نقل شده که از آن چنین بر می‌آید که این سدّ تا قیامت که روز وعده الهی است پابرجا خواهد بود و در آن هنگام درهم کوبیده خواهد شد و یأجوج و مأجوج تا قیامت با این سدّ مهار شده‌اند.

همچنین در آیه دیگری از قرآن کریم چنین می‌خوانیم: «حَتَّی إِذا فُتِحَتْ یأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ ینْسِلُونَ وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِی شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِینَ کَفَرُوا؛5 تا وقتی که یأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنان از هر بلندی به شتاب بیرون آیند و آن وعده راست (رستاخیر) نزدیک شود. پس ناگهان دیدگان کافران خیره شود.»

از این آیه فهمیده‌اند که یأجوج و مأجوج تا نزدیکی روز قیامت بسته شده‌اند و در آن هنگام باز خواهند شد و از هر سوی سرازیر خواهند شد.

حال این سؤال پیش می‌آید که اکنون همه جای کره زمین شناخته شده است و به وسیله زمین و هوا همه جا با هم ارتباط دارند و ما جایی را سراغ نداریم که جمعیت انبوهی در پشت یک سدّ آهنی محصور شده باشند و نتوانند از آن‌جا بیرون آیند.

دیگر این که اگر یأجوج و مأجوج همان قوم مغول است، همان‌گونه که بسیاری از محققان گفته‌اند، این قوم پس از برپایی سدّ ذوالقرنین، در طول تاریخ بارها به کشورهای همسایه هجوم بردند که یک نمونه آن تهاجم آنان به ایران در قرن هفتم هجری بود و به گفته یک مورّخ «کشورگشایی‌های مغول در قرن سیزدهم میلادی (یا قرن هفتم هجری) جهان را زیر و زبر کرد. مغول‌ها کره زمین را از آلمان تا کره زیر پا گذاشتند و بخش بیش‌تری از دنیای قدیم را به لرزه در آوردند و دگرگون ساختند.»6 و اکنون قوم مغول در سرزمین اصلی خود مغولستان به آزادی زندگی می‌کنند.

یاجوج ماجوج

در پاسخ این سؤال می‌گوییم: به نظر می‌رسد که این برداشت از آیات قرآنی که گویا یأجوج و مأجوج تا قیامت در پشت آن سدّ محصور شده‌اند، برداشت درستی نیست و قرآن بر آن دلالت ندارد. این‌که از قول ذوالقرنین نقل شده که این سدّ تا روز آمدن وعده الهی یعنی تا قیامت پا برجاست و در آن هنگام درهم خواهد ریخت، منظور این نیست که قوم یأجوج و مأجوج هم تا آن زمان پشت این سدّ خواهند ماند، بلکه منظور محکم بودن آن سدّ است که تا قیامت پابرجا خواهد بود و در قیامت که کوه‌ها از هم متلاشی می‌شوند آن سدّ هم متلاشی خواهد شد و قوم یأجوج و مأجوج در آن عصر نمی‌توانستند از آن سدّ عبور کنند و این مانع از آن نیست که در عصرهای بعدی از آن‌جا یا جای دیگر هجوم کنند و همان‌گونه که گفتیم قوم مغول پس از عصر ذوالقرنین بارها به سرزمین‌های دیگر هجوم کرده‌اند.

بنابراین، منظور ذوالقرنین فقط پابرجایی آن سدّ تا قیامت است و اکنون هم آن سدّ پابرجاست و اگر ما نتوانیم آن را پیدا کنیم شاید بدان جهت است که در طول زمان زیر خاک‌ها مدفون شده است.7

و اما درباره آیه سوره انبیاء باید بگوییم که منظور از گشوده شدن یأجوج و مأجوج شکسته شدن آن سدّ نیست و ضمیر «فتحت» به خود یأجوج و مأجوج بر می‌گردد و صحبتی از سدّ در میان نیست و این پیشگویی قرآن به این معناست که نزدیکی‌های قیامت قوم یأجوج و مأجوج قدرت می‌یابند و دارای جمعیتی انبوه می‌شوند و به همه جا حمله می‌کنند.8 بنابر این قوم یأجوج و مأجوج – که همان مغول هستند – تا قیامت وجود خواهند داشت و در نزدیکی‌های قیامت باز قدرت پیدا می‌کنند و همه جا حمله می‌کنند.

تبیان

رواق
بالادیده

تعداد نظر های داده شده (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر(ایمیل اجباری نیست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بالادیده